یک سوال بزرگ و ترسناک: آینده کتابِ کاغذی سیاه است؟
مرجان صادقی: اگر تصویر روشن و مشخصی از زندگی انسان اولیه در ذهن داشته باشید، احتمالاً یکی از آن تصاویر نقشبسته در خاطر، تصویر انسانهای غارنشینی است که دور آتش نشستهاند و یکی از آنها در حال نقل چیزی است که احتمال میدهند «داستان» باشد امّا کسی به راستی نمیداند که قدمت داستانگویی به چند هزار سال پیش و به چه انسانهایی بازمیگردد، چه کسانی شروع به نقل و سپس نگارش داستان کردند و از چه مقطعی به بعد داستانگویی و داستانخوانی و سپس انتشار آن به یکی از سرگرمیهای انسان تبدیل شد. بسیاری از جزئیات این تکامل برای ما روشن نیست و درباره خیلی از آنها به روشنی نمیتوان سخن گفت. در تعریف داستان یا قصّه آمده، داستان به نثری گفته میشود که روایتی تخیّلی در آن نقل میشود. علاوه بر این، به معنای پروسه و روند هم به کار میرفته و از اینرو داستان یعنی یک جریان و روند و با قصه در زبان عربی شباهت معنایی دارد. همچنین به نظر میرسد ریشه واژه داستان «دا» باشد به معنی آفریدن و ساختن مثل دادار؛ با این مقدمه سراغ موضوع مهمی میرویم که اتفاقاً در این روزهای پایانی اردیبهشت و با برپایی نمایشگاه، بازارش داغ است: «کتاب».
چند روزی از انتشار ویدئویی از محمود دولتآبادی میگذرد که در جواب خبرنگاری که از او پرسیده فکر میکند کار کتابها به کجا میکشد، پاسخ میدهد: «به جایی که کار نویسندهها میکشد». این جواب به خنده هر دو ختم میشود امّا این سوال بزرگ و ترسناک را در ذهن ما باقی میگذارد که سرنوشت کتابها به کجا میکشد. اگر جمله دولتآبادی را به کتاب کاغذی تعبیر کنیم، با وجود کتابهای الکترونیک که فضایی هم در خانهها اشغال نمیکند و نیاز به حمل دستوپاگیر ندارد تا کی این دوست و یار قدیمی همراه انسان میماند؟ آیا سرنوشت کتابهای کاغذی به دست فراموشی سپرده میشود و روزی که ممکن است زیاد دور نباشد در خانهها چیزی به اسم کتابخانه دیده نشود؟
رسیدن به این جواب نیاز به بررسیهای تخصصی در چند زمینه مهم مثل جامعهشناسی و بررسی آمارهای فروش در ماهها و سالهای گذشته دارد که ممکن است آمارهای دقیقی نباشد امّا برای پاسخ تقریبی به این سوال به سراغ چند نویسنده و مترجم باتجربه رفتهایم که بپرسیم سرنوشت کتابهای کاغذی به کجا میکشد.
نسترن مکارمی، نویسنده در جواب «سرنوشت کتاب به کجا میرسد؟» چنین میگوید:
«به همانجا که سرنوشت تئاتر و سینما به آن ختم شد. کمرونق، کممایه، زندگی نباتی… حالا باز هم تئاتر شاید به لطف نگاه حرفهای دستاندرکارانش هنوز خودش را روی فرم نگه داشته است. با توجه به شرایط موجود میگویم. سینما خودش را کاملا با وضعیت بازارپسند منطبق کرده است. اول ساختههای خاصپسند و فکرشده حذف شدند و تولیدات گترهای جای آنها را پر کردند که مثلا اگر بنا بود طنز باشند بیشتر به هجو و هزل شبیه شدند. همانها هم به محاق رفتند و چراغهای سینما به تدریج خاموش شد. مشابه همین اتفاق برای کتاب کاغذی هم میافتد. فکر نکنید کتاب الکترونیک از هر شکلش میتواند جای کتاب کاغذی را پر کند. نه. متاسفانه ناشران الکترونیک آنقدر بیحساب و کتاب و بدون بررسی و کیفیتسنجی کتاب منتشر کردند که عملا عرصه کتابهای الکترونیک محل جولان آثاری شد که غالبا به دلیل کیفیت پایینشان نتوانسته بودند محل انتشار و عرضه مناسبی برای خودشان دستوپا کنند. البته از یاد نبریم که معدود نامهای درخشانی ناچار شدند آثار شگفتانگیزشان را به دلیل محدودیت نشر داخلی به ناشران الکترونیک بسپارند. ولی در مجموع هنوز هم کتاب خوب در اذهان مخاطبان کتاب کاغذی است که هم بررسی کیفی بهتری روی آن صورت گرفته، هم مطالعهاش دلپذیرتر است. به نظر میرسد همان بلایی که سر تولیدات سینمایی آمد سر کتاب هم بیاید. یعنی به تدریج آثار بازارپسند و عامیانه جای آثار فاخر را بگیرد.»
ابولفضل اللهدادی، مترجم زبان فرانسه این سوال را اینطور جواب میدهد که:
«با هر جهش قیمت این نگرانی عمیقتر میشود که سرنوشت کتاب کاغذی به کجا ختم میشود. نگاه بدبینانهای هم وجود دارد که سرنوشت کتابها را با روزنامهها مقایسه میکنند که مردم روزنامه و اخبار کاغذی را دیگر از کیوسکها نمیخرند و از فضای مجازی و پایگاههای خبر، آنلاین و با سرعت و دسترسی بهتری مطالعه میکنند، امّا به عقیده من تقاضای کتاب کاغذی از بین نمیرود، گرچه زمزمه این وجود دارد که بعضی از ناشرها تصمیم دارند کتابها را به صورت الکترونیک با تیراژ بالاتر از چیزی که نسخه کاغذیاش است منتشر کنند. در واقع معتقدند کتاب به صورت آنلاین هزینه کمتری میبرد و به همان نسبت هم قیمت کمتری دارد. امروزه بین نسل جوانتر استقبال از کتابهای صوتی و کتابهای الکترونیک بیشتر است. با این وجود فکر میکنم کتاب کاغذی کم خواهد شد ولی از بین نمیرود و شاهد آن حضور مردم در کتابفروشیهاست.»
اشاره حسین لعلبذری، نویسنده و دبیر جایزه مشهد هم مثل ابوالفضل اللهدادی به نسل جوان است که طیف سلایق آنها گستردهتر از نسلهای قبلی است و ممکن است مقاومت نسل قبل خود را نسبت به تغییر نداشته باشند. لعلبذری با بیان این که ما نیز ناگزیر به پذیرش این تغییر ماهیت هستیم، اشاره کرد نسل جدید نسبت به تغییرات پذیراترند و آنها هستند که تصمیم میگیرند سرنوشت کتابها به چه سمتی برود. این که مواجهه آنها عموماً مجازی و برخط است هم تا حد زیادی آینده کتاب کاغذی را قابل حدس میکند. او به امکان استفاده همزمان از امکانات جانبی کتابهای مجازی به طور مثال یافتن جستوجوی واژگان کلیدی و امکان بهرهگیری از سایر رسانهها مثل صدا و تصویر همراه با متن، امکان تغییر قالب و شکل متون همچون تعیین اندازه قلم، طول سطر و حجم صفحه نمایش بنا بر سلیقه کاربر هم اشاره کرد که به تنهایی مزیت بزرگی محسوب میشود.
ویدا اسلامیه، مترجم کتابهای «هریپاتر» که مخاطب آن معمولاً نوجوانها هستند، مخاطبانش را انسانهای باهوشی میداند که قدرت پذیرش تغییر را بسیار بیشتر از همنسلان خودش دارند امّا هنوز در بین آنها علاقهمندان به کتاب کاغذی وجود دارد که برای خرید کتاب به کتابفروشی میآیند. به نظر او مسئله اقتصاد مسئله تعیینکنندهای است که باعث میشود تصمیم بگیریم کتاب را در چه فرمی بخوانیم. با وجود این هنوز هم کتابهای کاغذی رمق دارند که به راه خودشان ادامه بدهند، این خوانندگانش هستند که این سرنوشت را رقم میزنند.
بیشتر بخوانید:
چرا استقبال از نمایشگاه کتاب امسال پررنگ نبود؟
این صف، برای جشن امضای کتاب چه کسی در نمایشگاه کتاب تشکیل شد؟/ عکس
۲۵۹۲۵۹