مُشت ویل اسمیت؛ بومرنگ تاریخ و ضربه تقدیر
مشت ویل اسمیت، طعنهی تاریخ به ریاکاری است. به نمایشهای جعلی این سالها که ادعای نمایندگی صداهای خاموش را دارند و حمایت از اقلیتها. درست در مراسمی که سر تا تهش مملو از بازیهای دروغین حمایت از اقلیتهاست و چپ و راستِ سن را سیاهان، زنان، زنان سیاهپوست، ناتوانها یا کمتوانهای جسمی انباشتهاند، ضربهی نمایندهای از اقلیتها روی صورت نمایندهی دیگری از اقلیتها مینشیند، درست با همان مشخصاتی که فیلمهای «زشت»، «قبیح» و «نژادپرست» دوران قدیم نشان میدادند «سیاه»های محلهی هارلم چطور ممکن است ناگهان به هم بپرند و در چشم بههمزدنی دیگری را نفله کنند.
مشت ویل اسمیت، ضدزنترین حرکت «رئالیستی» تاریخ اسکار است در سالهایی که کل دنیا بسیج شدهاند در دنیای «نمایش»، حقوق زنان را احیا کنند.
مشت ویل اسمیت در همان میزانسنی زده شد که ستارههای لیموزینسوار، شعار حمایت از اوکراین بر لباس یا زبانشان نصب کردهاند. اگر میشود یک آن، غیرتی شد و برای «دفاع از خانواده» کوبید توی صورت طرف مقابل، جرم پوتین چیست؟ خواسته از خانوادهی بزرگش، از ملتش، از میهنش «دفاع» کند. همهی جنایتهای تاریخ به همین بهانه انجام نشده؟ همهی کشتارهای میلیونی تاریخ از همینجا آغاز نشده که یکی خونش به جوش آمده و رسالت خودش پنداشته از چیزی دفاع کند؟
مشت ویل اسمیت، ضربهای جانانه به صورت اعضای آکادمی است که چند سال پیش تصویب کردند از حالا به بعد فقط به فیلمهای ریاکار جایزه خواهند داد. فیلمهایی که حمایتشان از اقلیتها را توی ویترین بگذارند و تقدیم کنند تا هر کودنی بتواند «پیامهای انساندوستانه»ی فیلمها را بهتمامی درک کند. حالا «دیکتاتوری اقلیت» جایگزین دیکتاتوریهای قبلی شده، عرصه را چنان تنگ کرده که خالق پدرخوانده میآید روی سن، با شرمندگی از اینکه وقت بقیه را بگیرد، سن را بهسرعت ترک میکند و آن دو اسطوره را هم میبرد تا برای لوسبازیهای جوانکهای کج و کوله وقت کم نیاید.
مشت ویل اسمیت فاشکنندهی از دست رفتن اعتماد به نفس آکادمی است که دیگر نه توان و ابتکار برگزاری یک مراسم منضبط و دقیق را دارد که حضور یک مجری کاریزماتیک باعث شود هر کس هرچه به ذهنش میرسد نگوید، نه شجاعت این را که مشتپرانها را از مراسم اخراج کند و جایزهشان را هم پس بگیرد.