آخرین و مهمترین اخبار سیاسی

خواهرخوانده‌ای برای صدا و سیما!

 خواهرخوانده‌ای برای صدا و سیما!

محبوبه ولی

«شبکه ملی اطلاعات» را به واسطه تشابهاتی که با صدا و سیما دارد، می‌توان به تعبیری خواهر‌خوانده رسانه ملی هم خواند. هر دو قرار است سد محکم و نفوذناپذیری باشند در برابر تهاجم و جنگ نرم «دشمن». هر دو پسوند ملی دارند؛ آن یکی صدا و سیمای ملی و این یکی اینترنت ملی.

هر دو با یک دروازه‌بانی شدید، ورود محتوا به خود را کنترل می‌کنند. در صدا و سیما این کنترل از آباژورها و کات‌های ناگهانی تا ترجمه عجیب و غریب از مصاحبه‌های خارجی مانند تغییر آنچه رونالدو درباره کودکان سوری گفت، گسترده است. باید منتظر ماند و دید که اینترنت ملی، چه ابداعاتی برای سانسور و دروازه‌بانی خلق خواهد کرد اما تا اینجای کار آنچه قطعی است، این است که با آمدن اینترنت ملی، دیگر خبری از «هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو» در فضای مجازی نخواهد بود. اصلا اینترنت ملی می‌آید تا هر کس، هر چه دلش خواست نگوید و برعکس هر کس، هرچه را که طراحان اینترنت ملی می‌خواهند، بگوید و قرار است آن «ولنگاری و رهاشدگی» که در نطق نمایندگان و خطبه‌های خطیبان جمعه، مدام تکرار می‌شود هم جمع شود.

به نظر می‌رسد «خاص‌نوازی» هم وجه اشتراک هر دو باشد. بر کسی پوشیده نیست که درِ جام جم فقط برای طیف خاصی باز است. گرچه نامش رسانه ملی است اما هر کسی این «توفیق» را پیدا نمی‌کند که روی فرش قرمز آن راه برود و خودش را به دوربین‌های تلویزیون و استودیوهای رادیو و صدایش را به جهان بیرون برساند. درباره اینترنت ملی هم آنطور که از وضع امروز اینترنت، به عنوان مقدمه «شبکه ملی اطلاعات» برمی‌آید، همان خاصه‌نوازی‌ها مشهود است؛ چنانچه خواصی هم فیلترشکن دارند، هم توئیتر، هم اینستاگرام و حتی هم «تیک آبی»، برخی دیگر اما پای اینترنت رغالی جان می‌دهند!

انتقال جهاد تبیین از توئیتر به اینترنت ملی

تشابه دیگر این دوخواهرخوانده، بی‌رقیبی‌شان است. در ایران برخلاف بسیاری دیگر از نقاط دنیا، هیچ تلویزیون و رادیوی خصوصی وجود ندارد. هرچه هست همان یک قلم «صدا و سیمای ملی» است که بی‌رقیب اما بی‌رمق است؛ مثل خودروهای ملی که از بی‌رقیبی آنقدر لوس و فربه و تن‌آسا شده‌اند که بیشتر وبال گردن کشور هستند تا مایه توسعه و ترقی! اینترنت ملی هم قرار است کاملا بی‌رقیب باشد. با آمدنش ارتباط با جهان مجازیِ خارج از محدوده اینترنت ملی قطع خواهد شد و یک ایران خواهد بود و یک «اینترنت ملی».

شباهت دیگرشان این است که اینترنت ملی هم قرار است مثل صدا و سیما، یکی از ابزارهای جهاد تبیین باشد تا مثلا اگر عبدالله گنجی، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت خواست به مدیران نفتی خداقوت بگوید که در «سرمای بی‌سابقه»! اوضاع گاز را خوب مدیریت کرده‌اند، دیگر محتاج توئیتر نباشد و در همین اینترنت ملی بیاید و تبیین کند که چطور این زمستان، سرمای بی‌سابقه داشته و مدیران نفتی، دم مسیحا و عصای موسی را.

بودجه های 7-8 هزار میلیارد تومانی برای دو ساختار ارتباطی

تازه‌ترین تشابه این دو اما در بودجه‌شان است. برای صدا و سیما در لایحه بودجه 1401، هفت هزار و 938 میلیارد تومان در نظر گرفته شده و برای توسعه شبکه ملی اطلاعات، هفت هزار و 300 میلیارد تومان؛ بودجه هر دو در عددی حوالی هفت هزار میلیارد تومان می‌چرخد؛ هرچند که این عدد برای صدا و سیما به هشت هزار میلیارد تومان نزدیک‌ است.

علاوه بر این، همانطور که برای صدا و سیما غیر از بودجه مصوب، منابع دیگری جهت درآمدزایی یا تزریق منابع مالی وجود دارد، برای «شبکه ملی اطلاعات» نیز برای اولین بار در لایحه بودجه 1402، صندوقی تحت عنوان «صندوق توسعه شبکه ملی اطلاعات» پیش‌بینی شده که بر اساس لایحه بودجه، دولت اجازه پیدا کرده تا «به منظور تسریع در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات، تکمیل پروژه فیبر نوری منازل و کسب و کارها و همچنین بهسازی زیرساخت‌های ارتباطی کشور» این صندوق را تاسیس کند.

یکی از شباهت‌های «شبکه ملی اطلاعات» با صدا و سیما این است که اینترنت ملی هم قرار است مثل صدا و سیما، یکی از ابزارهای جهاد تبیین باشد تا مثلا عبدالله گنجی دیگر محتاج توئیتر نباشد و در همین اینترنت ملی بیاید و تبیین کند که چطور این زمستان، سرمای بی‌سابقه داشته و مدیران نفتی، دم مسیحا

مطابق لایحه بودجه سال آتی، اساسنامه و منابع مورد نیاز این صندوق نیز قرار است با پیشنهاد وزارت ارتباطات، سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی کشور و با همکاری وزارت اقتصاد و بانک مرکزی تدوین و برای تصویب در اختیار هیأت وزیران قرار بگیرد.

آوردن نام این صندوق در لایحه بودجه، به زعم بسیاری نشان‌دهنده عزم جدی‌تر دولت برای تکمیل هرچه سریع‌تر پروژه شبکه ملی اطلاعات است. با التهاباتی که در چند ماه اخیر پیش آمد و مرجعیتی که فضای مجازی در این حوادث و اتفاقات پیدا کرد، می‌توان با قطعیت گفت که مجلس نیز در این امر پشت سر دولت خواهد ایستاد و برخی معتقدند چه بسا مجلس برای حمایت از این پروژه، بودجه پیشنهادی دولت برای راه‌اندازی اینترنت ملی را افزایش نیز بدهد.

پیش‌بینی‌های دیگری برای تسریع در پیشرفت اینترنت ملی در لایحه بودجه شده است. برای مثال علی‌رغم اینکه وزیر اقتصاد روز گذشته اعلام کرد که درآمدهای مالیاتی سال آینده، 50 درصد افزایش خواهد داشت، در تبصره 6 لایحه بودجه سال 1402، آمده است که تا پایان امسال کسب و کارهای حقیقی فعال در پلتفرم‌های داخلی مورد تایید وزارت ارتباطات، مشمول معافیت و بخشودگی مالیاتی می‌شوند. در مقابل، هرگونه کسب درآمد در بستر سکوهای خارجی مشمول مالیات می‌شود.

در انتظار سرنوشتی مشابه

اما آنچه این خواهرخواندگی را نگران‌کننده می‌کند، این است که اینترنت ملی نیز به سرنوشت رسانه ملی تبدیل شود؛ به سرنوشت رسانه‌ای که این همه پول از کیسه بیت‌المال خرجش شد و این همه حمایت بی‌حساب و کتاب از آن شد تا فاخر باشد، مایه وحدت، انسجام ملی و جلب اعتماد عمومی شود، تا اولین مرجع رسانه‌ای در کشور باشد؛ اما آخر و عاقبت، قافیه را به شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی که مخاطبانش را طی زمان، بُر زدند و بردند، باخت و حالا برای جبران، دست به دامن انواع و اقسام مسابقه‌های سخیف و مبتذل شده است.

این حجم از گشاده‌دستی در بذل بودجه و بر طبل کوبیدن‌ها برای اینترنت ملی، خاطره حمایت‌های‌ بی‌حساب و کتاب سال 96 از پلتفرم‌های داخلی را زنده می‌کند که دست آخر سروش و سروش‌هایی روی دست گذاشتند که زیان‌ده شدند، اما مایه عبرت نشدند!

در برابر نقدهایی که به بودجه صدا و سیما و عملکرد غیرقابل دفاعش می‌شود، روابط عمومی این سازمان، ابتدای هفته بیانیه‌ای منتشر و اعلام کرد که «صداوسیمای قوی و پرمخاطب باطل‌السحر نقشه‌های شوم دشمنان ایران اسلامی است» بنابراین حمله به بودجه هشت میلیاردی این سازمان «نقشه دشمن» است. صدا و سیما سپس به بهارستانی‌ها هشدار داد که اگر این بودجه تصویب نشود، این نهاد با افت جدی مواجه خواهد شد و بعد هم ابرازامیدواری کرد که «با تصمیم قاطع مجلس انقلابی و همراهی دولت مردمی‌ پاسخ محکمی ‌به طراحی رسانه‌ای دشمنان قسم خورده ملت ایران داده شود.»

این شکل از بودجه‌خواهی، اما در حالی است که حتی رسانه‌ها و چهره‌های اصولگرا نیز اذعان می‌کنند که رسانه ملی ایران، مرجعیت خبری و اطلاع‌رسانی خود را از دست داده و هر روز با گاف و رسوایی تازه‌ای روزش را به پایان می‌برد.

آیا چنین شکستی در انتظار اینترنت ملی نیز هست؟ گذشته از آمادگی بستر و زیرساخت‌های لازم، آیا بودجه و پول‌هایی که صرف اینترنت ملی می‌شود برای استارلینک یا رقبا و دست‌اندازهای احتمالی خارجی هم چاره‌‌ای خواهند ساخت تا اینترنت ملی به سرنوشت صدا و سیما دچار نشود؟ آیا اصلا در جامعه‌ای چون ایران و در زمانه‌ای چون امروز، انسداد مرزهای ارتباطی و اطلاع‌رسانی برای درازمدت امکانپذیر است؟

برای پاسخ به این سوالات باید منتظر آینده ماند اما این حجم از گشاده‌دستی در بذل بودجه و بر طبل کوبیدن‌ها برای اینترنت ملی، خاطره حمایت‌های‌ بی‌حساب و کتاب سال 96 از پلتفرم‌های داخلی را زنده می‌کند که ریخت و پاش بسیار کردند با ادعاهای بزرگ؛ دست آخر سروش و سروش‌هایی روی دست گذاشتند که زیان‌ده شدند، اما مایه عبرت نشدند!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا