مقایسه راستگرایی در چین با دیگر کشورهای جهان/بازنمایی
کارشناس مسائل بین الملل گفت:راستگرایی در چین از نظام حاکم سرچشمه میگیرد و به بدنۀ جامعه سرریز میشود؛ جامعهای که خود خواهان راستگرایی است و آن را در راستای سربلندی ملی خویش میبیند.
به گزارش خبرآنلاین، محمد مسجد جامعی در تشریح تفاوت راستگرایی در چین و مقایسه آن با دیگر کشورها گفت: راستگرایی در چین، حداقل در حال حاضر، با راستگرایی در کشورهای غربی، اعم از غرب و یا شرق اروپا، و حتی برخی از کشورهای جهان سوم کاملاً متفاوت است. در کشورهایی مانند آمریکا و مجارستان و لهستان موجود و حتی فرانسۀ کنونی، به طور کلی راستگرایی، چه به معنای سیاسی و اجتماعی و چه به معنای سیاسی-فرهنگی و چه به معنای دینی-اعتقادی، عمدتاً از متن مردم برمیآید و سپس در حاکمیت انعکاس پیدا میکند؛ یعنی اصولاً راستگرایی آنها از پایین به بالا است، زیرا در جوامعِ به اعتباری آزاد، عموماً تحولات از متن جامعه شروع میشود و سپس به بالا میآید و حاکمیت را متأثر میسازد.
وی افزود: در چنین جوامعی گاهی نظام حاکم یا افراد کلیدی آن از این حالت سوءاستفاده میکنند و به موجسواری میپردازند. مثلاً ترامپ که برعکس افرادی مانند کارتر و بوش پسر، سوابقش نشان میدهد که هیچ نوع گرایش مذهبی واقعی ندارد، اما با مهارتی که در موجسواری داشت، خود را در رأس اونجلیکالها و راستگرایان مذهبی آمریکا قرار داد و بهرۀ کاملی برد. البته معاونش مایک پنس و وزیر خارجهاش مایک پمپئو که نقش کلیدی در نظام حاکم دوران او داشتند، واقعاً مذهبی و اونجلیکال بودند. یا مثلاً در حال حاضر نخستوزیر مجارستان و تا اندازهای لهستان، واقعاً راستگرا هستند و اصولاً موضوع سوءاستفاده در میان نیست.نکته این است که در چنین جوامعی، جریان راستگرایی از پایین شروع میشود و گاهی اوقات بالا را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر خیلی نیرومند باشد، کل حاکمیت را متأثر میسازد؛ ولی اگر نسبتاً قوی باشد، فقط بخشی از حاکمیّت را تحت تأثیر قرار میدهد – کموبیش مانند نقش احزاب راست متمایل به نازیسم در آلمان و یا مثلاً حزب خانم لوپن در فرانسه. البته تأثیر لوپن بر حاکمیت در فرانسه تحقیقاً بیش از تأثیر راستگرایان در آلمان در حال حاضر است.
وی ادامه داد: دو نمونه دیگر بگویم تا داستان چین روشن شود. در طی سالهای اخیر در عربستان و امارات، شاهد گشایشهای اجتماعی و فرهنگی و دینی غیر قابل انتظاری بودیم. این تحولات عملاً از بالا شروع شد و سپس قاعده و متن جامعه تحت تأثیر قرار گرفت. البته قابل انکار نیست که این گشایشها، به ویژه در عربستان، گرچه از بالا بود، ولی از سوی بخش قابلتوجهی از متن جامعه و به ویژه از سوی جوانان مورد استقبال قرار گرفت.
مسجد جامعی افزود: چین البته جامعۀ به اصطلاح آزادی نیست، تقریباً همه خصوصیاتش خاص خودش است و در این مورد نیز کشوری استثنایی به حساب میآید. جریان راستگرایی دینی یا حتی سیاسی و سیاسی-اجتماعی در چین، در حال حاضر از پایین به بالا نیست؛ بلکه عملاً از بالا شروع میشود؛ اگرچه تقریباً مانند عربستان، در بخشهای مختلف متن جامعۀ چین، مورد استقبال قرار میگیرد و بیانهای راستگرایانۀ رژیم حاکم با ذوق و سلیقه و آرمانهای بخشهای مختلف متن جامعه هماهنگ است و رژیم حاکم نیز این را لحاظ میکند. در عربستان نیز چنین است، یعنی حکومت شرایط جامعه را ملاحظه میکند و سپس دست به اقدام میزند و اقداماتش در متن جامعه گسترش مییابد. البته قضیه در جایی مانند امارات فرق میکند و ملاحظات آنها بیشتر به سیاست خارجی مربوط است تا مسائل داخلی. ولی در عربستان، هم سیاست خارجی و هم متن جامعه مورد لحاظ است؛ زیرا متن جامعۀ عربستان که حدود سی و چهار میلیون نفر است، متن بزرگ و مهم و قابلملاحظهای است؛ ولی در امارات چنین نیست. نوعی دیکتاتوری کموبیش هماهنگ با عرف و منافع بخشی از مردم، در حال باز کردن جامعه و وارد کردن او به جامعه فعال منطقهای و بینالمللی است.
وی تصریح کرد: چین هم اکنون در شرایطی قرار دارد که راستگرایی سیاسی آن با واقعیتهای اجتماعیاش هماهنگ است و چنان مینماید که جامعۀ چین از این انتخاب و از این گرایش تند سیاسی رژیم حاکم، استقبال میکند و آن را همراه و همگام و همراستای با غرور و سربلندی ملی خویش میبیند. گاهی رژیمها اهدافی را تعقیب میکنند که اگرچه از نظر خود رژیم در جهت ارتقای موقعیت بینالمللی یا منطقهای کشورشان است، ولی از نظر مردم چنین نیست و یا اکثریت مردم چنین تصوری ندارند. ولی در چین، مردم پذیرای این جریان هستند.بنابراین، تصمیم چین به راستگرایی سیاسی از بالا میآید و از پایین هم مورد استقبال قرار میگیرد؛ لذا میتوان گفت این جریان در حال حاضر به تحکیم موقعیت یا به تعبیر دقیقتر به افزایش موقعیت و محبوبیت حزب حاکم، کمک فراوانی میکند.
وی در پایان گفت: به هر حال، راستگرایی نظام حاکم در چین، هم در بخش سیاسی و هم در بخش دینی، از بالا شروع میشود و در بخش سیاسیاش، علیرغم خویشتنداری فراوان چینیها، عمدتاً در واکنش به مجموعۀ غرب و فشارها و مواضع آمریکا و متحدانش و بهویژه پیمان دفاعی و امنیتی سهجانبۀ آکوس[2] است که اخیراً بین آمریکا و انگلیس و استرالیا برقرار شد. اروپاییها و مخصوصاً ژاپنیها و کرهجنوبیها نیز از رشد فوقالعاده سریع چین نگرانند، ولی آمریکاییها واقعاً «وحشت» کردهاند، زیرا آمریکا خود را مبصر و ناظم دنیا میداند و دنیای بدون «آمریکا اول» را نمیتواند قبول کند؛ علاوه بر اینکه ذهنیت آمریکایی به طور کامل با ذهنیت اروپایی فرق دارد. «آمریکا اول» اگرچه شعار اصلی ترامپ بود اما این شعار در تمامی بخشهای آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم رسوخ کرده است. و حتی در سطح روانشناسی فردی آنان.
مشروح این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
چین امروز؛ راستگرایی سیاسی و دینی
310311