ماراتن کفش چرمی ها با پوتین
همانگونه که قبلا عرض کردم در دنیای سیاست امروزی، "منافع" حرف اول و آخر را میزند. ابتدا به اشتباه راهبردی کی یف باید اشاره کرد که، چرا با وعده توخالی غربیها و حتی خود مسکو، چنگ و دندان خودش را (موشکها و تسلیحات هسته ای) واگذار نمود و خود را بی دفاع قرار داد؟ آیا این بخشی از پروژه ماراتن غربیها برای مسکو هست؟ یا خوشخیالی سران اوکراین موجب همچنین اشتباه فاحشی گردید؟
اگر به نقشه روسیه نگاهی بیندازیم متوجه عمق استراتژیک این کشور میشویم. همان نطقه قوتی که باعث گردید از فروپاشی مسکو در جنگهای ناپلئونی و هیتلری در امان بماند. که این امر موجب گردید تا غربیهایِ دوران کنونی، نمایشی را اجرا نمایند که با کمترین هزینه و درگیری برای غربیها، مسکو را به زانو درآوردند، مانند آنچه که در ژاپن رخ داد.
حال نقش پوتین در برنامه شوم غربیها چیست؟ به نظر بنده، پوتین نقش یک امپراطور قدرتمند اما پوشالی (مانند سلف پیشین خود، گورباچف) را ایفا میکند که این قدرت را هم غربیها با نمایش و سیاستشان به جهانیان مخابره نموده اند که پوتین فرد اول دنیاست و قدرت ماورای تصور دارد. اما چیزی که در واقعیت در مراکز تصمیمگیری غرب هست چیز دیگریست. آنها به پاشنه آشیل های مسکو واقفند (عدم توسعه اقتصادی، وجود نیروهای گریز از مرکز مانند چچنیها و …) و خواهان این امر هستند که روسیه نقش فاعل را ایفا نماید (بر خلاف جنگهایی که فرانسه و آلمان به عنوان فاعلین با این کشور داشتند). شاید هم در همین راستا غرب، به اوکراین پیشنهاد داده است که "تسلیحات خود را به مسکو واگذار کن" تا برای چنین روزی غربیها بهانه ای در مقابل کی یف داشته باشند که تسلیحات دست ما نیست. به هرحال غرب، روسیه را از لاک دفاعی بیرون آورده، تا به دست خودش، مجددا شاهد به زیر کشیدن تزار روسیه توسط نیروها و مردم روسیه در تاریخ معاصر شویم تا سیستم و افرادی که با غرب متحدند روی کار بیایند.
اما باید دید تعبیر این خواب شوم برای دنیا و کشور ما چگونه رقم خواهد خورد؟ از آنجایی که رویه غرب همیشه شکست دشمن با کمترین هزینه و بیشترین سود (مانند ژاپن، لیبی و ….) میباشد، طعمه ای بنام اوکراین برای قدرتمندترین فرد دنیا (ظاهرا پوتین) پهن نمودند تا ضمن همراهی افکار عمومی مقامات و مردم دنیا، روسیه را از بیرون و درون تحت فشار قرار دهند (تحریمهای سنگین، فشار رسانه ای و …). تا پوتین مجبور به عقب نشینی و دادن امتیازات فراوان به غرب شود یا توسط مردم و نیروهای داخلی به زیر کشیده شود. اما چیزی مبرهن و آشکار است پوتین دیگر ریاست جمهوری روسیه را در آینده نه چندان دور نخواهد دید و تاثیر این شکست برای روسیه، مقامات سایر کشورها از جمله ایران، قبول همراهی حداکثری با برنامه های غربیهاست. چرا که وقتی قویترین فرد (آن هم با داشتن حق وتو) نتوانست در مقابل غربیها قد علم کند، مابقی نخبگان کشورها که قطعا نمیتوانند چنین کاری کنند.
در این راستا به زعم بنده مقامات کشورمان باید سیاست مستقل گونه خود را بیش از هر موقع دیگری را هر چه زودتر ایفا نمایند تا بتوانند قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی خود را به نمایش بگذارند. و یکی از تامین کنندگان انرژی اروپا گردند. اما اگر چرخش مستقلانه ای که باید در سیاست خارجی کشورمان صورت گیرد، رخ ندهد، در آینده ای که قطعا سیاست روسیه به سمت غرب گرایش پیدا میکند، ج.ا.ایران، قربانی عظیم این شراکت و ماراتن غربیها خواهد بود (مانند آلمان هیتلری رضاشاه).
کارشناس ارشد روابط بین الملل
v.ozeiri@gmail.com