روسیه و باتلاق اوکراین
علیرغم پیشروی های میدانی ارتش روسیه در برخی مناطق اوکراین و تلاش برای محاصره کامل کی یف پایتخت اوکراین هنوز ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به دو هدف نظامی و سیاسی خود دست نیافته است.
پوتین که فرمان حمله به همسایه مزاحم خود اوکراین را صادر کرد دو هدف را ترسیم کرد نخست نابودی زیر بنای نظامی و سپس تغییر ساختار سیاسی این کشور است.
پوتین با این توجیه که ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهوری جوان و کم تجربه اوکراین در طول ۳ سال اخیر این کشور را به کانون حضور نا مبارک امریکا وناتو تبدیل کرده مسیر اشتباه امیزی را طی کرده و باید از قدرت برکنار شود.
رئیس جمهوری روسیه از عبارت نئونازی های اوکراین در خصوص رهبران اوکراین استفاده کرد تا توجیه قابل قبولی برای حمله ارتش روسیه با اوکراین داشته باشد.
روسیه بارها نسبت به تلاش زلنسکی برای پیوستن به پیمان ناتو ابراز نگرانی کرده بود ضمن اینکه مسکو مدعی است که دولت اوکراین سیاست سرکوب اقلیت روس تبار جامعه اوکراین را در پیش گرفته است.
تجزیه و تحلیل واقع بینانه مربوط به بحران اوکراین این واقعیت را روشن می کند که آمریکا و غرب از مدت ها پیش نسبت به افزایش توان نظامی روسیه و خیز بلند این کشور برای گسترش نفوذ خود در مناطق خلیج فارس، غرب آسیا و شمال آفریقا بشدت نگران شده اند.
سیگنال های فریبنده آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا برای پیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپا رئیس جمهوری جوان اوکراین را ذوق زده کرد و لذا اوکراین مسیر تقابل آشکار با همسایه خود روسیه را در پیش گرفت که نتیجه آن برانگیخته شدن خشم پوتین بود.
تصمیم شتاب زده رئیس جمهوری روسیه برای حمله به اوکراین در حقیقت دامی است که ناتو و آمریکا در برابر روسیه گستراندند و شرایطی فراهم کردند که پوتین سخت ترین و خطر ناکترین گزینه را انتخاب کند.
در طول نزدیک به دو هفته اخیر تقریبا بخش مهمی از زیر ساختار های نظامی اوکراین توسط ارتش روسیه نابود شد اما این کشور هنوز به اهداف خود برای دور ساختن خطر ناتو از کنار مرزهای خود نرسیده است.
ارتش روسیه نیز متحمل خسارات سنگینی شد زیرا هر چند آمریکا و ناتو دوست جوان خود زلنسکی را تنها گذاشتند اما انواع سلاح های پیشرفته را در اختیار ارتش اوکراین قرار دادند.
هدف آمریکا و ناتو این است که بحران اوکراین طولانی شود و جنگ در این کشور به سمت فرسایشی شدن حرکت کند تا ارتش روسیه به مرور زمان دچار آسیب جدی شود و توان تهاجمی خود را از دست بدهد.
فرسایشی شدن جنگ روسیه در اوکراین در نهایت به ضرر روسیه تمام خواهد شد زیرا تجارب نظامی نشان می دهد که قویترین ارتش های جهان اگر نتواند درکوتاه مدت به اهداف تعیین شده خود برسد و وارد یک جنگ فرسایشی شود به مرور زمان آثار شکست در اینگونه ارتش ها ظاهر خواهد شد.
جنگ ویتنام، جنگ ارتش سرخ شوروی سابق علیه مردم افغانستان، جنگ ارتش فرانسه علیه ملت الجزایر، جنگ عربستان علیه ملت یمن وجنگ رژیم بعث عراق علیه ایران و شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه لبنان درسال ۲۰۰۶ نمونه روشنی از این تجارب نظامی است.
اگر چه روسیه در مقابل صف آرایی ناتو و اتحادیه اروپا علیه مسکو، برگهای برنده نسبتا بالایی دارد اما این برگها به مرور کارایی خود را از دست خواهند داد.
یکی از اهرم های فشار ولادیمیر پوتین علیه اتحادیه اروپا قطع گاز صادراتی است که اگر این اتفاق رخ دهد با توجه به اینکه ۴۰ در صد از گاز مورد نیاز کشورهای عضو این اتحادیه از روسیه تامین می شود لذا قطع صادرات گاز آسیب جدی به اقتصاد و صنعت اروپا وارد خواهد ساخت.
از سوی دیگر مهاجرت نزدیک به ۴ میلیون شهروند اوکراینی به کشورهای اروپا مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیادی برای کشورهای اتحادیه اروپا به وجود خواهد آورد که این کشورها را با یک بحران انسانی مواجه می کند.
اما یکی از امتیازات کشورهای اروپایی این است که برای هر بحرانی راه حل مناسبی پیدا می کنند و این کشورها در دراز مدت تلاش خواهند کرد تا جایگزین مناسبی برای گاز روسیه پیدا کنند.
اعمال تحریم های مالی سنگین علیه روسیه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، خارج ساختن بانک های این کشور از نظام تبادل مالی "سوئیفت"، اخراج دیپلمات های روسیه از آمریکا وکشورهای اروپایی، منع هواپیماهای مسافربری روسیه از ورود به فرودگاه های کشورهای اروپایی و ارسال مخفیانه تجهیزات جنگی مدرن به اوکراین بخشی از اقدامات آمریکا، ناتو و اروپا برای شکست دادن روسیه تلقی می شود.
لذا اگر روسیه نتواند در یک فرایند زمانی مشخصی دولت ولادیمیر زلنسکی را سرنگون کند و یک دولت وابسته به خود تشکیل ندهد در دراز مدت ارتش روسیه به سر نوشت ارتش سرخ شوری سابق در افغانستان دچار خواهد شد و این همان باتلاقی است که آمریکا و اروپا برای روسیه در اوکراین ایجاد کرده اند.
۳۱۱۳۱۱