سرنوشت سیاه و پرتلاطم ایران بعد از هجوم متفقین و اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سوم شهریور هشتاد و سومین سالروز اشغال ایران توسط دو عضو قوای متفقین در جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ بود.
آنگونه که ایسنا روایت کرده، موقعیت استراتژیک ایران در غرب آسیا و منطقه خاورمیانه، کشورمان را از یک سو همانند پلی حائل در مسیر دسترسی انگلستان به مستعمره بزرگش هندوستان قرار داد و از سویی به دلیل مرز طولانی آبی و خاکی با روسیه موجب کشیده شدن دامنه تخاصمات قوای متفق بر علیه دول متحد به داخل خاک ایران شد، البته گرایش رضاشاه پهلوی به هیتلر و امپراطوری آلمانها در اروپا مزید بر علت شد و آتش جنگ جهانی دوم، سراسر ایران را سوزاند و مردم را با قحطی، بیماری، عقب ماندگی و جنایات بیشمار قوای نظامی و سیاسی انگلیس و روسیه مواجه کرد.
اقدامات رشید عالی الکَیلانی نخستوزیر چند دوره در عراق بر علیه انگلیسیها، حضور پر رنگ و موثر صنعتگران و سیاستمداران آلمانی در ایران و عراق و حضور پر تعداد ناوگان دریایی ژاپن در خلیجفارس در حمایت از نیروهای متحد آنچنان مقامات وقت انگلستان را بیرحم کرد که بیآنکه خللی به خود راه دهند رضاشاه را به سرعت از سلطنت خلع و به دورافتادهترین و جنوبیترین بخش جهان یعنی جزیره موریس در میان اقیانوس آرام تبعید کردند.
آنان به هیچ وجه حاضر نبودند منافعشان در خاورمیانه و خلیجفارس از دست برود. به همین دلیل بود که با وجود اعلام اولیه بیطرفی ایران در جنگ جهان دوم، سران روس و انگلیس مقامات وقت ایران را مجبور کردند علیه هیتلر و امپراتوری آلمان نازی اعلام جنگ کنند.
خلیج فارس در تاریخ ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ مصادف با اول تیر ۱۳۲۰ به دنبال حمله ناگهانی و بدون اعلام جنگ ارتش آلمان به خاک روسیه به یکی از پرآشوبترین آبراهههای جهان تبدیل شد.
ارتش نازی آلمان چشم به منابع سرشار منطقه قفقاز و اوکراین داشت و در صورت رسیدن ماشین جنگی آلمان به این منطقه علاوه بر تأمین نیازهای ارتش به مواد غذایی، منابع نفت و گاز روسیه را هم به تسخیر خود درمیآورد و با استقرار ارتش خود در بینالنهرین به راحتی میتوانست بر جریان انرژی در جهان قدیم کنترل داشته باشد و سرنوشت جنگ جهانی دوم را به نفع خود و به زیان روسیه و انگلیس و آمریکا و سایر کشورهای متفق تمام کند.
احمد متیندفتری
شرح اقدامات دولتهای ایران
جنگ جهانی دوم از ۹ شهریور ۱۳۱۸ – اول سپتامبر ۱۹۳۹ – آغاز شد و در ۱۱ شهریور ۱۳۲۴ – دوم سپتامبر ۱۹۴۵ – پایان یافت.
این جنگ بزرگ بین کشورهای متحد شامل کشورهای آلمان، ایتالیا و ژاپن و کشورهای متفقین شامل انگلستان، فرانسه، روسیه و آمریکا اتفاق افتاد. این جنگ خانمانسوز به جز سوئیس سراسر قاره اروپا، شمال قاره آفریقا، روسیه، ژاپن و کشورهای بیطرف از جمله ایران را درگیر خود کرد و بر اساس آمارهای بینالمللی به مرگ حدود ۸۰ میلیون نفر در جهان منجر شد.
دولتهای ایران و جنگ جهانی
شروع جنگ جهانی دوم در قاره اروپا همزمان شد با دو ماهه پایانی دوره نخستوزیری محمود جم ملقب به محمود خان مدیرالملک در ایران اما ورود قوای روس از شمال و قوای انگلیس از جنوب و اشغال چند ساله ایران توسط قوای متفقین در دوره نخستوزیری احمد متین دفتری اتفاق افتاد.
محمود جم
قرعه درگیر شدن ایران با جنگ جهانی به نام علی منصور خورد. او سه هفته قبل از اشغال ایران توسط قوای متفقین به این سمت منصوب شد. منصور که اولین دوره نخست وزیری اش مصادف بود با ماهِ پایانی حکومت رضاشاه، در اعلامیهای رسما بیطرفی ایران را اعلام کرد. او در هشتم تیر ۱۳۱۹ به جای احمد متین دفتری به عنوان هفتمین نخستوزیر ایران در دوره سلطنت رضاشاه منصوب شد و فردای آن روز دولت منصور با تعدادی زیادی از وزرای متیندفتری توسط مجلس شورای ملی انتخاب شد.
حمله آلمانها به لهستان و بعد فرانسه و اشغال این دو کشور توسط ارتش نازی، چند هفته قبل از شروع دوره اول نخستوزیری علی منصور در ایران اتفاق افتاد.
این اتفاق در کنار صمیمیت رضاشاه با هیتلر و آلمانها و فعالیت چشمگیر آنان در زیربناهای اقتصادی ایران باعث شد سفیر روسیه در تاریخ ۲۸ تیر و سفیر کبیر بریتانیا در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۲۰ در نامههای جداگانهای به منصور، آلمانیها را از ایران اخراج کنند.
سفرای دو کشور انگیزه خود از طرح این درخواست را تمایلات آلمانگرایی رضاشاه در سیاست خارجی، افزایش خطر فعالیت جاسوسان آلمانی در ایران و تبدیل ایران به پایگاه تبلیغی و خرابکارانه آنان علیه منافع روسیه و انگلستان اعلام کردند.
منصور در تاریخ هفتم و ۳۰ مرداد ۱۳۲۰ در مذاکرات شفاهی و نامههای کتبی جواب سفارتخانههای مسکو و لندن در تهران را داد و به آنان اطمینان داد که دولتش مراقب رفتار شهروندان خارجی به خصوص شهروندان آلمانی ساکن ایران است تا خطری متوجه شهروندان روس و انگلیس نشود.
احمد قوام
او برای اطمینان دادن به سفرای روسیه و انگلستان از تعداد آلمانیهای مقیم ایران کاست. به دنبال این اقدام، وزیر کشور نیز به کلیه اتباع خارجی مقیم ایران اخطار داد که از هرگونه اظهار احساسات منافی با بیطرفی ایران، پرهیز شود.
با این حال همه اقدامات پیشگیرانه نخستوزیر بینتیجه ماند و ساعت چهار نیمه شبِ سوم شهریور ۱۳۲۰ سفیران روسیه و انگلیس به خانه جناب نخستوزیر رفتند و دو نامهِ مشابه تسلیم منصور کردند.
در این نامهها علاوه بر تکرار خواستههای گذشته مبنی بر اخراج آلمانها از ایران، او را به حمله نظامی تهدید کردند. تهدید آنان، بامداد همان شب عملی شد و قوای نظامی انگلیس از بندر شاهپور، خرمشهر و قصرشیرین در جنوب و غرب و قشون نظامی روسیه از شمال و از شهر جلفا، ایران را اشغال کرد.
غروب سوم شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه، منصور را برکنار و محمدعلی فروغی را جایگزین کرد و نخستوزیر جدید هم علی منصور را به عنوان استاندار خراسان و تولیت آستان قدس رضوی منصوب کرد.
پایان جنگ جهانی دوم نیز در دولت احمد قوامالدوله اتفاق افتاد.
روسیه و انگلیس برای پیروزی بر آلمانها نیازمند دستیابی به راههای ارتباطی ایران برای رساندن قوای تازه نفس نظامی، جنگافزار و مواد غذایی به روسیه و به چنگ آوردن امتیاز استخراج نفت و گاز از چاه های نفت ایران در شمال و جنوب ایران و قطع دسترسی کارشناسان و سیاستمداران آلمانی از راههای ارتباطی و منابع نفت ایران بود.
خسارت سنگین
هجوم متفقین و اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، سرنوشتی سیاه و پرتلاطم را برای آینده سیاسی ایران عصر پهلویها رقم زد.
در پی حمله قشون روس و انگلیس به ایران تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی کشورمان زیر سوال رفت و کشورمان تا زمان ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نتوانست خود را از قید و بند قدرتهای سلطهگر برهاند.
از نظر اقتصادی، منابع نفتی کشورمان غارت شد و کمبود و بحران غذایی و شیوع انواع بیماریهای واگیر و غیر واگیر در کشور به اوج رسید.
به دنبال خریداری شدن عمده برنج، آرد و سایر مواد غذایی اساسی توسط قوای روس و انگلیس قحطی و گرانی گستردهای ایران را فرا گرفت.
وضعیت غیر عادی ناشی از تحمیل جنگِ ناخواسته به ایران، تحمیل مخارج سنگین و کمرشکن قوای متفقین به ایران، فشارهای تورمی و معیشتی بر خانوادههای ایرانی در نهایت موجب افزایش چاپ اسکناس در ایران و رشد نقدینگی و افزایش افسار گسیخته تورم در کشورمان در میانه دهه ۱۳۴۰ شد.
علاوه بر آن کلیه راههای کشور به خصوص خطوط راه آهن و شوسه تحت کنترل نیروهای اشغالگر بود و نیروی کار ایرانی برای تهیه و تدارک قشون روس و انگلیس با نازلترین دستمزد به کار گرفته شدند؛ همچنین توقف واردات به کشور به علت جنگ عایدات گمرک را که یکی از عمدهترین منابع درآمد دولت محسوب میشد، به حداقل رساند و بینظمی و آشفتگی داخلی، برنامهریزی وزارت مالیه برای جمع آوری مالیات را ناممکن کرد.
اشغال ایران از نظر نظامی نیز نتایج ناخوشایندی در پی داشت. با صدور دستور رضاشاه مبنی بر ترک مقاومت در ششم شهریور ۱۳۲۰، ارتشی که او با صرف بودجه هنگفت تشکیل داده بود از هم پاشید و نتوانست در برابر قوای متفقین، مقاومت چندانی کند.
حضور قوای بیگانه از نظر فرهنگی – سیاسی نیز ایران را دستخوش دگرگونی و تحولات نامطلوبی کرد.
مجلسِ دست نشانده دولت انگلیس، پس از استعفاء و اخراج اجباری رضاشاه توسط مقامات انگلیسی از ایران، تغییر جهت داد.
در صحنه سیاست کشور بار دیگر کانونهای قدرت و ثروت میداندار شدند و سازمانهای حزبی و سیاسی نیرو گرفتند. در سال ۱۳۲۳ حدود ۶۰ حزب، گروه، دسته و سازمان سیاسی به وجود آمد که اکثر آنها دارای تمایلات چپ و کمونیست بودند.
حضور نیروهای روسیه در منطقه و تبلیغات و حمایتهای آنها علاوه بر اینکه مانع استقرار نیروهای دولتی در آذربایجان و کردستان شد موجب گسترش دامنه فعالیتهای ناسیونالیستهای اقوام ترک و کرد در استانهای غربی و شمالی غربی و دامن زدن به خواستههای استقلالطلبانه توسط آنان شد.
منابع:
ایران در اشغال متفقین تبرائیان چاپ دوم ۱۳۷۱
چکیده تاریخ ایران از حسن نراقی چاپ دوم ۱۳۸۰
ایران بین دو انقلاب از یرواند آبراهامیان انتشارات نشر نی چاپ دوم ۱۳۷۷
اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
یخائیل. س. ایوانف۱۳۵۶ تاریخ نوین ایران، ترجمه تیزابی، هوشنگ. قائمپناه، حسن
الهی، همایون. اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۹
آبراهامیان، یرواند، ۱۳۷۹، ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه فیروزمند، کاظم. شمسآوری، حسن. مدیر شانهچی، محسن، تهران نشر مرکز
۲۹۲۱۸