از نقش پر رنگ عفت مرعشی در روزنوشت های هاشمی رفسنجانی/ واکنش بنی صدر به انتشار خاطرات هاشمی در روزنامه همشهری چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شامگاه جمعه، ۲ شهریور ۱۴۰۳ در خانه «گفتارها» در شبکه اجتماعی کلابهاوس، نشستی با عنوان «زندگی، زمانه و کارنامه اکبر هاشمی رفسنجانی» با سخنرانی قادر باستانی، ویراستار مجموعه خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی، عماد هاشمی رفسنجانی، مدیر عامل دفتر نشر معارف انقلاب، و مجید تفرشی، مورخ و سندپژوه، برگزار شد.
این نشست سه ساعت و نیم به طول انجامید و با پرسش و پاسخ شفاهی و کتبی حضار نیز همراه بود. قادر باستانی، ویراستار مجموعه خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی، در بخش اول سخنانش با استناد به خاطرات منتشرشده مرحوم هاشمی و مصاحبه مفصل آن مرحوم با روزنامه کیهان در سال ۸۲ به هشت نقدی که نسبت به مرحوم هاشمی مطرح است، پاسخ گفت. این نقدها مربوط به عملکرد وزرات اطلاعات در دولت سازندگی است. یکی از این نقدها و پاسخ آن به عنوان نمونه در پی میآید:
ادعا این است که دستگیری ملیمذهبیها در سال ۶۹ پس از نوشتن نامه سرگشاده به رئیسجمهور با دستور آقای هاشمی رفسنجانی بوده است. پاسخ: در ۲۶ اردیبهشت ۶۹، هاشمی در خاطرات خود از تذکر به وزیر اطلاعات در مورد عدم افراطکاری در این پرونده و لزوم برخورد قانونی خبر داده است. در مرداد ۶۹ و در روز عاشورا برای آزادی یکی از بازداشتشدگان که به بیماری مبتلا بوده، پیگیری کرد و سرانجام در آبانماه پس از مذاکراتش با رهبری بازداشتشدگان این طیف آزاد شدند. در ۲۸ دی ۸۲ در مصاحبه با روزنامه کیهان در مورد ادعای بازداشت این افراد با دستور رئیسجمهور گفت: «گروهی را هم که وزارت اطلاعات گرفتند، بدون اطلاع من گرفتند؛ گویا حدود ۹۰ نفر را گرفتند؛ من اصلاً با اینطور چیزها مخالف بودم؛ منتها وزارت اطلاعات از این کارها میکرد؛ من کمک کردم آقای سحابی آزاد شود؛ رهبری هم کمک کردند.»
نکته قابل توجه این است که نامه سرگشاده ملیمذهبیها در بهار ۶۹ که به خاطر امضای آن دستگیر شدند، امروز در فضای مجازی در دسترس است؛ اگرچه خطاب این نامه به آقای هاشمی است، اما محتوای این نامه نقد رویکرد تندروی و رادیکال، بهخصوص در حوزه سیاست خارجی، تأکید بر راهبرد تنشزدایی در دیپلماسی، توسعه اقتصادی و فعالیتهای عمرانی است. اینها همه از مهمترین رویکردهای دولت سازندگی بوده است. بنابراین در اصل، مخاطب این نامه آقای هاشمی نبوده است؛ اشخاص دیگری بودهاند.
نقش پر رنگ خانواده هاشمی در خاطرات روزنوشت وی
باستانی در بخش بعدی سخنان خود به اهمیت نگارش خاطرات روزانه توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و با ذکر نمونههایی از این خاطرات گفت: ایشان ۳۵ دفتر از خاطرات روزانه خود پر کرده است. از یک فردوردین ۶۰ تا ۱۸ دی ۱۳۹۵. خاطرات ایشان بیش از آنکه تحلیلی باشد، خبری است. برخی از این خاطرات از لحاظ تاریخی دارای اهمیت هستند؛ زیرا فکتهایی در اختیار مورخان قرار میدهد که آنها از کنار هم قرار دادن این فکتها میتوانند قضاوتهای مقرون به حقیقت از یک دوره تاریخی به دست دهند. این خاطرات بر خلاف خاطرات بسیاری از علما به دور از تکلف، خودمانی و به دور از ریاکاری است. در این خاطرات اعضای خانواده و خصوصاً همسرشان عفت، نقش پررنگی دارد.
خاطرات قبل از سال ۶۰ آقای هاشمی بر اساس مصاحبه تنظیم شده است، اما آن حلاوت و شیرینی خاطرات روزنوشت را ندارد. خاطرات روزنوشت ارزش تاریخی بیشتری دارد؛ زیرا بازگویی خاطرات سی سال پیش، بر اساس کلیات ذهنی است. همچنین خاطرات روزنوشت جلوی تحریف تحولات تاریخی را میگیرد. برخی منتقدین میگویند کتابهایی نظیر خاطرات آقای هاشمی تاریخ نیستند و بیارزش هستند و فقط برای دفاع از نویسنده و بزرگنمایی او نوشته میشود؛ این سخن غلط است، اما حتی اگر درست باشد، از اهمیت این کتابها نمیکاهد. مورخ از جمله آقای هاشمی تنها به عنوان یک فکت در پژوهش تاریخی استفاده میکند و به دنبال فکتهای دیگر هم میرود. این فکتها در کنار هم میتواند تاریخ را بسازد. شک نداریم مخزن الاسرار انقلاب همه ناگفتههای خود را در خاطرات ننوشته است؛ اما همین قدر هم که گفته، بسیار با اهمیت است.
آقای هاشمی یک نویسنده زبردست بود؛ دکتر حسین ابوترابیان تعریف میکرد که یک بار به قم رفته بود و باور نکرده بود آقای هاشمی که در آن دوران طلبهای بدون ریش بود، کتاب امیرکبیر را نوشته باشد. ابوترابیان میگوید همانجا قلم و کاغذ از جیب خود درآوردم و به هاشمی گفتم در مورد فلان موضوع همین الان مطالبی بنویس. هاشمی با تواضع جلوی چشمم در مورد آن موضوع دو صفحه نوشت.
من ویراستار آثار آقای هاشمی بودم؛ وقتی ایشان چهل صفحه بر کتاب عبور از بحران مقدمه نوشت، من حیرت کردم و نمیتوانستم به عنوان ویراستار حتی یک واو زیاد و کم کنم. بافت و ساختار جملهبندیهای آقای هاشمی بسیار بدیع و خاص بود. اوج این نوشتار را میتوان در مقدمه کتاب سرگذشت فلسطین دید؛ یا مقدمه کتاب امیرکبیر، یک نوشته کاملاً سنگین سیاسی است.
در مرحله انتشار هم مرحوم هاشمی خیلی اهتمام داشت که چیزی زیاد و کم نشود و عین مطالبی که نوشته شده منتشر شود؛ الا اینکه برای شخص خاصی ضرری داشت. در زمان حیاتشان قبل از چاپ این نوشتهها، خودشان نسخهای را به رهبر انقلاب میدادند. بعد از رحلت ایشان هم آقای محسن هاشمی این کار را انجام میدهند. تا حالا هم موردی پیش نیامده که تذکری داده شود. در دولت آقای رئیسی، تیم وزارت ارشاد، کتاب به جاهای مختلفی برای خواندن دادند و در سال اول استقرار دولت، حدود صد مورد از ما خواستند اصلاح یا حذف کنیم. مهندس هاشمی با آنها صحبت کردند و مواردی بسیار اندک تغییر یافت. سال گذشته در انتشار خاطرات سال ۸۰ سانسوری از طرف وزارت ارشاد نداشتیم. برای امسال دفتر نشر، خاطرات سال ۸۱ را آماده نشر دارد. دفتر نشر معارف انقلاب هر سال یک دفتر را منتشر میکند تا با فاصله زمانی مناسب منتشر شود و محرمانگی آن از بین برود.
اولین کتابی که منتشر شد، آقای کرباسچی در روزنامه همشهری به صورت روزانه، بخشی از آن را منتشر میکرد. هر بخشی که منتشر میشد، در برابر آن مرحوم بنیصدر از پاریس به صورت فکس به روزنامه همشهری جواب میفرستاد.
۲۷۲۱۹