آخرین و مهمترین خبرهای اجتماعی

کدام مهاجرت؟

اداکسو
کدام مهاجرت؟

«سفر هزار فرسخی همواره با نخستین قدم شروع می شود»/ لائوتسه

در سالیان اخیر مهاجرت از ایران، و بویژه توسط جوانان و استعدادهای علمی و فرهنگی، هنری و ورزشی و..، موضوعی مطرح است و به‌صورت مزمن مناقشه‌ای را میان موافقان و مخالفان این جریان دامن می‌زند. چگونه می‌توان دربارهٔ این پدیده داوری کرد؟ مسئلهٔ مهاجرت از کشور آیا امری اخلاقی است؟

علت‌های مادی مهاجرت و دلیل‌های منطقی آن عیان‌تر از آنند که نیازی به بیان تفصیلی داشته باشند:

برای اشاره، علت نخست، بلایا و آفت‌های طبیعی و محیطی، مانند زلزله، سیل، خشک‌سالی، بیماری‌های همه‌گیر و..، که هر کدام می‌توانند منطقه‌ها و ‌سرزمین‌های وسیعی را زیست‌ناپذیر سازند.
علت دیگر، بحران‌ها و فاجعه‌های اقتصادی اند، از رکود و کساد و بیکاری و تورم و گرانی گرفته تا فقر و فلاکت و قحطی و گرسنگی و…؛ که امواج انسانی را از جنوب و شرق به‌سمت شمال و غرب جهان گسیل و روانه می‌سازد.

سپس، تنش‌ها و تصادم‌های سیاسی اند، همچون جنگ‌های خارجی و داخلی، کودتاها و انقلاب‌ها، اختناق و سرکوب، تعقیب و گریز…
و سرانجام، آنچه بر فراز همه، دلیل نهایی ایجابی و انتخابی و نه سلبی و اجباری مهاجرت است، امید به زندگی بهتر یا شایسته‌تر انسانی و نه فقط ادامهٔ بقای گیاهی و حیوانی است. از اینرو حذف، محدودسازی، سلب قدرت اثرگذاری و ایفای نقش توسط نیروهای آگاه و کارشناس و کاهش سرمایه‌های معرفتی و عقلانی جامعه، پُرآسیب‌ترین صدمه‌ای است که به کیفیت مدیریت و سرنوشت حیاتی او وارد می‌شود و ‌ شایسته زیستن را به زنده‌ ماندن فرومی‌کاهد.

مهاجرت ایرانیان که از اواخر نظام گذشته (بویژه به‌سوی امریکا و..)، شروع شده بود، پس از انقلاب ۵۷ و بویژه طی دههٔ ۶۰، ابعاد گسترده‌ و چشم‌گیری به خود گرفت و از أواخر دههٔ ۸۰ تا کنون همچنان استمرار یافته و در چند سال اخیر بار دیگر اخبارش بر سر زبان‌ها افتاده و بدل به بحث روز شده است.

در تاریخ هجرت‌هایی داریم که بنیان‌گذار تمدن‌ها بوده‌اند؛ و مهاجرت‌هایی که به ناکامی و تباهی یا انحلال هویت و عرق و تعلق ملی در سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، کشورها و زبان ها انجامیده‌ اند. پدیدهٔ موسوم به «فرار مغزها» و تهی شدن کشور از نیروهای نخبه و مستعد در سپهرهای گوناگون، به‌تدریج کشور را هم‌سرنوشت روستاهایی می‌سازد که با خالی شدن از جوانان و نیروهای مولد، پس از دوران موسوم به «انقلاب ارضی» ملوکانه تا کنون رو به انقراض نهادند.

مهاجرت یک مخاطره است که توفیق و فیروزمندی یا شکست و ناکامیابی آن بستگی به نوع انگیزه، طرح‌افکنی و برنامه‌ریزی مهاجر دارد. پس، پیش از هر گونه داوری اخلاقی یا ارزشی دربارهٔ مسئلهٔ مهاجرت از کشور می‌بایست علت‌ها و عامل‌های این جریان را تبیین کرد، انگیزه‌ها و دلیل‌های مهاجران را شنید و فهمید؛ و آنگاه نه بی‌اعتنا به سرنوشت جامعه (که نمی‌تواند با استقرای نمونه‌های فردی و حتی جریان‌وار و جمعی از آنها برای خود قانون بسازد و از آن پیروی کند)، هر گونه مهاجرت را محکوم ساخت، و نه بی‌توجه به موقعیت یگانه و منحصر به فرد هر مورد، حکم کلی صادر و توصیه به مهاجرت و جلای وطن کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا