آخرین و مهمترین اخبار سیاسی

در نظریه مشارکت اسلامی؛ سرچشمۀ حقوق شهروندی چیست؟

اداکسو

به انتشار از سایت معرفت نیوز

در این نگاه، اهمیت پیوند وثیق میان «حقوق و تکالیف» شهروندی مورد تأکید قرار می‌گیرد. هر جا حقی وجود دارد، تکلیفی نیز وجود دارد و هر جا تکلیفی مطرح می‌شود، حقی مرتبط با آن مطرح می‌گردد. از دل تمامی تکالیف شرعی، حقوق شهروندی به‌وجود می‌آید و تکالیف الهی، سرچشمه اصلی حقوق شهروندی هستند.

یکی از مسائلی که این سه تفکر در طول 150سال اخیر بر سر آن اختلاف داشته‌اند، مسئله «حق و تکلیف» است. در این زمینه، همواره پرسش‌هایی درباره منشأ حقوق و تکالیف مطرح بوده است؛ آیا این حقوق و تکالیف از سوی خداوند مقرر شده‌اند یا از جای دیگری نشأت می‌گیرند؟ این مسئله یکی از مباحث اساسی در تحلیل تفکرهای مختلف درباره مشارکت است. از یک سو، برخی هویت مشارکت و نقش شهروندان را صرفاً از منظر تکلیف و وظیفه دینی تعریف می‌کنند، به‌طوری‌که ترک آن در ردیف ترک فعل و گناه تلقی می‌شود. در مقابل، برخی دیگر، ماهیت مشارکت را به‌عنوان حقوق شهروندی می‌پندارند که منبع تشخیص آن عقل انسانی است و نباید آن را در چارچوب تکالیف شرعی محدود کرد.

اندیشه انقلاب اسلامی و دیدگاه امامین انقلاب، برخلاف این دو رویکرد، بر این است که مشارکت شهروندان در تعیین سرنوشت خود، هم حقی انسانی است که از تمامی منابع طبیعی، فطری، عقلی، شرعی و قراردادی قابل اثبات است و هم یک تکلیف دینی محسوب می‌شود. در این نگاه، اهمیت پیوند وثیق میان حقوق و تکالیف شهروندی مورد تأکید قرار می‌گیرد. هر جا حقی وجود دارد، تکلیفی نیز وجود دارد و هر جا تکلیفی مطرح می‌شود، حقی مرتبط با آن مطرح می‌گردد. افزون بر این، از دل تمامی تکالیف شرعی، حقوق شهروندی به‌وجود می‌آید و در واقع، تکالیف الهی منبع اصلی حقوق شهروندی هستند.

یکی از مسائل اساسی در بررسی مشارکت، تفاوت بین مفهوم "حقوق شهروندی" در غرب و در نظام‌ اسلامی است. اصطلاح "شهروندی" که در دنیای مدرن ایجاد شده و در اصطلاحات دینی ما سابقه‌ای ندارد. مقام معظم رهبری نیز تأکید دارند که انقلاب اسلامی مفهوم شهروندی را در ایران ایجاد کرده است که پیش از انقلاب این پدیده وجود نداشت و از اصطلاحاتی مانند "ملت" یا "رعیت" استفاده می‌شدند. در واقع، انقلاب اسلامی نه تنها مفهوم شهروندی را به جامعه ایرانی معرفی کرد، بلکه حقوق شهروندی را نیز در چارچوب دین اسلامی تعریف و تبیین نمود.

هنگامی که از حقوق شهروندی صحبت می‌شود، به معنای یک امتیاز یا اختیار برای شهروندان است که به آن‌ها حق تصرف در امور اجتماعی و سیاسی را می‌دهد. این حقوق به شهروندان اجازه می‌دهد در تصمیم‌گیری‌های مهم، مانند انتخاب رئیس‌جمهور یا نوع حکومت مشارکت کنند. در این چارچوب، حقوق شهروندی به معنای حق انتخاب و دخالت در اموری است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی فرد تأثیر می‌گذارد.

در مباحث مربوط به حق و تکلیف، تأکید بر این نکته ضروری است که هر جا حقی وجود دارد، تکلیفی نیز وجود دارد. این دو مفهوم مکمل هم هستند. اگر فردی حقی دارد، این حق الزاماتی را برای دیگران به وجود می‌آورد تا آن حق را به رسمیت بشناسند و به آن احترام بگذارند. به عنوان مثال، اگر شهروندی حق دارد در انتخاب رئیس‌جمهور شرکت کند، دولت نیز موظف است شرایط لازم برای مشارکت او را فراهم کند.

حق، به معنای امتیاز یا اختیار فردی، می‌تواند از منابع مختلفی نشأت گیرد. گاهی این حق از یک قرارداد اجتماعی حاصل می‌شود؛ برای مثال، قوانینی که به ما اجازه می‌دهند پشت چراغ قرمز توقف کنیم تا از تصادف جلوگیری شود. این قوانین بر اساس قراردادهای اجتماعی و تصویب‌شده توسط نهادهای قانونی مانند مجلس و پلیس به وجود می‌آیند. اما گاهی اوقات، حق‌ها منشأیی فطری دارند؛ مثلاً حق آزادی که جزئی از فطرت انسان است. این حقوق از طبیعت و خلقت انسان ناشی می‌شوند و کسی نمی‌تواند آنها را سلب کند. برای مثال، حق حیات از طبیعت و فطرت انسان نشأت می‌گیرد و خدا نیز آن را تأیید کرده است. هیچ‌کس حق ندارد جان دیگری را بگیرد و دیگران مکلف به حفاظت از این حقوق هستند.

برای تعریف نظریه مشارکت اسلامی، باید تکلیف سه اصل مهم در قرآن کریم و آموزه‌های دینی مشخص شود: باید و نبایدهای قرآنی، اصل عبد و مولا بودن و نظام تشویق و تنبیه. در این چارچوب، مشارکت به معنای واقعی خود تحقق می‌یابد و تفاوت آن با مشارکت غیردینی روشن می‌شود. در این چارچوب، تکلیف تنها یک دستور لفظی نیست، بلکه باید همراه با نیت و قصد دینی باشد و با رعایت اصول و مقررات دینی انجام شود.

حق در معنای دینی به آن چیزی اطلاق می‌شود که به نفع ما است و ما در آن سهم داریم. به عنوان مثال، حق مالکیت به نفع ما است و در آن سهم داریم. حال اگر بخواهیم حق خود را اعمال کنیم، باید آن را به درستی بشناسیم.
تکالیفی که خداوند به ما واگذار کرده است، از جمله دفاع از اسلام و ایستادگی در برابر دشمنان، همگی به نفع ما هستند. این تکالیف در راستای حفظ منافع و مصالح انسانی و اجتماعی ما قرار دارند. اگر این تکالیف را کنار بگذاریم، به منافع واقعی خود دست نخواهیم یافت. بنابراین، تکلیف راه تحقق حقوق است و ما برای رسیدن به حقوق خود باید این تکالیف را به‌درستی انجام دهیم.

در حوزه اخلاق، اسلام تأکید بسیاری بر تخلق به اخلاق الهی دارد. پیامبر اسلام (ص) که خود دارای "خلق عظیم" بود، به مسلمانان توصیه می‌کرد تا اخلاق الهی را پیشه کنند. این توصیه نه تنها به معنای انجام وظایف شرعی مانند پرهیز از دروغ، غیبت، و تهمت است، بلکه به معنای رسیدن به نوعی تعالی اخلاقی است که انسان را به صفات الهی نزدیک‌تر می‌کند.

در دنیای غرب، حقوق بشر عمدتاً بر اساس قراردادهای اجتماعی و بدون پشتوانه معنویت و دین تعریف می‌شود. این در حالی است که در اسلام، تکالیف دینی و اخلاقی زمینه‌ساز حقوق بشر هستند. در غرب، مشارکت اجتماعی بدون توجه به بایدها و نبایدهای دینی و اخلاقی انجام می‌شود. اما در اسلام، این تکالیف هستند که به حقوق بشر معنای واقعی می‌بخشند. بنابراین، نظریه مشارکت اسلامی با مشارکت غربی تفاوت اساسی دارد، زیرا در اسلام، تحقق حقوق بشر در گرو انجام تکالیف دینی است.

جمهوری اسلامی ایران با وجود مشکلات اقتصادی، همچنان به دفاع از ارزش‌های دینی، اخلاقی و فطری پایبند است. این پایبندی به دین و اخلاقیات، امتیاز مهمی است که نباید از آن غافل شد. در حالی که دنیای غرب از دین و اخلاقیات فاصله گرفته است، جمهوری اسلامی همچنان به این اصول توجه دارد و آنها را در مرکز سیاست‌ها و قوانین خود قرار می‌دهد. این پایبندی به دین و اخلاق، نه تنها به نفع جامعه است، بلکه به تأمین حقوق بشر اسلامی نیز کمک می‌کند.

بایدها و نبایدهایی که در دین اسلام به ما ابلاغ شده‌اند، از جمله اصولی هستند که فقه و احکام شرعی بر آنها تأکید می‌کنند. این اصول یا از فطرت انسانی یا از عقل ما نشأت می‌گیرند و یا ریشه در طبیعت و نظام آفرینش دارند. دین اسلام، با هدایت انبیاء، این اصول را تأیید و تقویت کرده است. پیامبران الهی، با ابلاغ وحی، نه تنها آموزه‌های جدیدی را به انسان‌ها ارائه دادند، بلکه بسیاری از آموزه‌هایی را که از قبل در فطرت و عقل انسانی وجود داشت تقویت کردند.

در دنیای غرب، بسیاری از اصول و ریشه‌های حقوق و تکالیف انسانی که در دین اسلام آمده است، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. غرب، حقوق بشر را مبتنی بر عقل خودبنیاد و قراردادهای اجتماعی تعریف می‌کند و این در حالی است که در اسلام، حقوق و تکالیف ریشه در فطرت، عقلانیت و هدایت شرعی دارند. این تفاوت نگرش باعث شده است که غرب به سمت حقوق قراردادی و وضعی برود، در حالی که اسلام بر حقوق و تکالیفی تأکید می‌کند که با هدایت شرع و ریشه در فطرت و عقلانیت انسانی تعریف می‌شود.

برای رسیدن به کمال انسانی، یکی از راه‌ها مشارکت فعال در تعیین سرنوشت است. این مشارکت، ما را به کمال انسانی نزدیک می‌کند و این مسیر از طریق ترکیب امور تشریعی یعنی وحی و امور تکوینی یعنی واقعیت‌های هستی امکان‌پذیر است. با شناخت و عمل به این اصول، می‌توان به مشارکتی دست یافت که مدنظر اسلام است.

هر چه دین اسلام به عنوان تکلیف دینی به ما معرفی کرده است، در واقع بهترین حقوق بشری هستند که به نفع انسان‌ها هستند. این تکالیف دینی، اگر سختی‌هایی هم برای ما داشته باشند ولی بهترین راه‌ها برای تأمین منافع انسانی و رسیدن به کمال و انسانیت حقیقی می‌باشند.

محتوای منتشر شده به صورت خودکار از رسانه ی معتبر خبرگزاری خبر آنلاین جمع اوری شده است و معرفت نیوز در قبال محتوای منتشر شده هیچ مسئولیتی ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا