کارزار دوگزاره شناختی_ادراکی
کارزار دوگزاره شناختی_ادراکی
جنگ شناختی، ساحتهای مختلفی دارد و یکی از این ساحتها، ایجاد نگرش منفی نسبت به«خود»، هویت خود، ریشه های خود، و حتی تواناییها و داشتههای قطعی و غیرقابل انکار خود است.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، یادداشت- مهدی فضائلی: «مرغ همسایه غازه» ضرب المثلی قدیمی و ظاهراً معمولی و در عداد بقیه ضرب المثلهاست اما معنایی عمیق و بس مخرب دارد!این ضربالمثل به معنای ندیدن داشتهها، توانمندیها و قوتهای خود و بیشتر و بزرگتر دیدن همانها نزد بیگانه است؛ یعنی خودکمبینی یا خود تحقیری.
جنگ شناختی، ساحتهای مختلفی دارد و یکی از این ساحتها، ایجاد نگرش منفی نسبت به«خود»، هویت خود، ریشه های خود، و حتی تواناییها و داشتههای قطعی و غیرقابل انکار خود است.
گاهی خود کم بینی در سطح فردی مطرح میشود که نتیجه آن محدود است اما گاهی این آفت در سطح و تراز «خود ملی»، نمایان میگردد که پیامدهای خسارت بار فراوان و بعضاً غیرقابل جبران دارد.
متأسفانه در فرهنگ عمومی ما این آفت مشهود است و ریشههای آن باید مورد پژوهش و تحقیق قرار گیرد.
مهمترین بخش القای «احساس خود کوچک پنداری»، توسط «رسانهها» انجام میپذیرد.
به گفتهی کارشناسان، کار رسانهها در این باره، پرتاب «مولکولهای شناختی ادراکی» نقص، احساس عقب ماندگی، کم ارزش کردن فناوری، تاریک نمایی و تخریب شخصیت به مخاطبان خود و گرفتن اعتماد به نفس ملی از آنهاست.
این مولکولهای ادراکی،معمولا به تدریج به مخاطب شلیک میشوند و ذره ذره ادراک فرد از خود و سرزمین خود را تخریب میکنند تا غرور ملی را بزداید و احساس خود تحقیری به صورت خود-تخریبی در اندیشه، کلام، نوشته و رفتار مخاطبان بروز پیدا کند.
بعد خطرناک این آفت یا بیماری را زمانی بیشتر متوجه میشویم که سری به ادبیات سیاسی و جنگ روانی، بزنیم و متوجه شویم میان خود-تحقیری و سلطه پذیری، رابطه مستقیم و محکمی وجود دارد.
همانطور که انسانهای تحقیر شدهای که اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند به راحتی تحت تأثیر و سلطه دیگران قرار میگیرند، ملتهای تحقیر شده فاقد اعتماد به نفس ملی نیز با سهولت بیشتری سلطه پذیر میشوند و این معادله در جهان ارتباطاتی که مرزهای جغرافیایی سست شدهاند، راحتتر اتفاق افتاده و قدرتها، نیازی به استفاده از نیروی نظامی و اشغال ندارند.
تسخیر ذهنها از طریق القای احساس و ادراک کهتری، در واقع به منزله تسخیر سرزمینی است و اینجاست که یکی دیگر از دلایل و ریشههای خصومت آمریکا و کلا غرب را نسبت به انقلاب اسلامی میتوانیم درک کنیم!
انقلاب اسلامی ایران، نه تنها به مقابله با احساس خود کم بینی و ادراک کهتری در ملت بزرگ ایران برخواست و آنها را به تواناییهای خود آشنا کرد و «ما میتوانیم» را جایگزین «ما نمیتوانیم» به جا مانده از دوران منحوس قاجار و پهلوی کرد بلکه این ویژگی را به ملتهای دیگر نیز یادآور شد و امروز یکی از نمادهای «مقاومت»، ایستادگی گزاره ما میتوانیم در برابر تلاش دشمنان برای القای شما نمیتوانید است!
۱. نمایان کردن هنرمندانه تواناییهای فردی، اجتماعی، علمی، و تمدنی خود، به خویشتن فردی و گروهی.
۲. عدم انفعال در برابر مولکولهای شناختی ادراکی رسانهای رقیب یا دشمن؛ و «پردازش» پیامهای تخریبی آنان.
۳. «افشا»ی حرکت رسانههایی که از القای حقارت برای سلطه فکری و تغییر ساختارها استفاده میکنند.
از جمله کارهایی است که در این کارزار و برای مقابله با القائات دشمن باید مورد توجه قرار بگیرد.
پایان پیام/