آخرین و مهمترین اخبار سیاسی

نه غربی، نه غربی!

اداکسو

 نه غربی، نه غربی!

حسام‌الدین اسلاملو

«نه شرقی، نه غربی» شعاری بود که از روزهای اول انقلاب محور خواسته‌ها شد و امروز نیز جمله‌ای‌ست که در سر در وزارت خارجه خودنمایی می‌کند. شعاری که مبنایش موازنه‌ای بود که آرمان ملی شد و قرار بود در روابط خارجی ایران با جهان مدنظر باشد و گرچه از همان اول انقلاب با حمله به سفارت امریکا در کنار مصون ماندن سفارت شوروی در عمل نقض شده بود اما در عین حال از آن تاریخ تا به امروز به خاطر برقرار بودن سطحی هرچند حداقلی با دیگر بلوک غرب در اروپا به نوعی سرلوحه بود اما در روزهایی که گذشت، تهران اوج سردی روابط خارجی خود را با اروپا تجربه کرد و حتی می‌توان گفت روابط به مرز خصمانه شدن رسید تا جایی که دیگر آن شعار محوری از معنا و محتوا افتاد و این هفته کوثری نماینده تهران خبر از بررسی و پیگیری مجلس برای کاهش روابط با انگلیس، فرانسه و آلمان داد.

درحالی که از پیش از این احیای توافق برجام به دلیل حواشی استفاده روسیه از پهپاد‌های ایرانی در جنگ با اوکراین سخت به نظر می‌رسید، گردش کامل و رسمی سیاست خارجی ایران به سوی شرق هم در تریبون‌ها اعلام شد و هم در عمل و با عضویت در پیمان شانگهای.

ولی نه به میان کشیدن پای ایران در جنگ اوکراین توسط روسیه و نه حتی حمایت اخیر چین به عنوان متحد بدعهد ایران از کشورهای عربی و دمیدنش بر اختلاف آن‌ها با ایران بر سر منافعشان در خلیج فارس، هیچ کدام موجب تجدید نظر در اعتماد و تکیه‌ی صرف به دیوار اردوگاه شرق نشد تا شاهد غلتیدن کامل به دامان بلوک شرق باشیم.

در نهایت حمایت کشورهای اروپایی از اعتراضات اخیر واکنش تهران را برانگیخت و کار به اعدام یکی از کارمندان سابق وزارت دفاع به جرم جاسوسی کشید. احضار سفیران اقدام اعتراضی و رسمی و دیپلماتیک دو طرف بود. از یک طرف شعارنویسی روی سفارت انگلیس و بنری که به شهرداری تهران نسبت داده شد از هفته‌ها پیش آغاز شده بود و در مقابل اروپا نیز بی‌کار ننشست. محکوم کردن اقدام ایران توسط کشورهای اروپایی و تدارک برای تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران از جمله‌ی واکنش‌ها بود.

تاریخچه تنش

اگر ماجرا فقط بر سر اختلافات تاریخی باشد و به دخالت امریکا در ماجرای 28 مرداد برگردد که در زمان خود احساسات ایرانیان را جریحه‌دار کرده بود، روسیه‌ی شوروی یک دهه قبلترش حاضر به بیرون بردن نیروهای نظامی خود از آذربایجان اشغال شده نبود.

کارنامه‌ی روسیه چه در دوران تزارها و چه با قدرت گرفتن بولشوئیک‌ها در ایران سیاه‌تر از امریکا نباشد، سفیدتر هم نبوده. اما فضای چپ‌زده‌ی روشنفکری در ایران معاصر چنان شیفته کشور شوراها شده بود که حتا جریان‌های مذهبی به خاطر تهدیدی که از سوی مدرنیته‌ی اجباری عصر رضاشاه متوجه سنت‌ها شده بود تحت تاثیر قرار گرفت تا شیفته‌ی شعارهای غرب ستیزانه‌ی چپ‌ها بشوند.

از پس همین تاریخ بغرنج بود که امروز رسیده‌ایم به تناقض‌هایی از قبیل دیوارنویسی علیه به رسمیت شناختن همجنس‌گرایی در فرانسه و آن‌طرف‌ترش شعار : «عن‌گلیس جرات داری بیا قزوین»!

اما هدف تندروها از این کارها چیست؟ از بین رفتن موازنه‌ حداقلی رابطه‌ متقابل و برد-برد با شرق و غرب چه تبعات و خطراتی برای ایران دارد یا خواهد داشت؟

چرا هم اپوزیسیون برانداز خارج‌نشین مخالف عادی شدن روابط ایران و غرب بوده و هستند و هم تندروهای دو آتشه در داخل؟ چه جریان‌هایی در ایران و جهان و حتی امریکا از عادی نشدن روابط ایران و غرب سود می‌برند؟ این‌ها پرسش‌های کمتر پاسخ یافته و پر ابهامی است که این گزارش قصد یافتن پاسخ‌هایی برای آن‌ها از میان خبرها دارد.

همین چند هفته پیش تازه شعارنویسی‌های اولیه روی دیوار سفارت انگلیس پاک شده بود اما پس از نصب بنری منسوب به شهرداری تهران-که بعد تکذیب شد- باز هم شعارنویسی پس از اعدام اکبری ادامه پیدا کرد.

ولی همانا قدم زدن سه سفیر انگلیس، فرانسه و آلمان در خیابان فردوسی و تماشا و گرفتن عکس یادگاری در نمایشگاه خوشنویسی تندروها خود زیرکی این سه کشور را در ایجاد اجماع جهانی علیه تندروهای ایران نشان می‌دهد. درحالی که روزنامه جوان این کار سفرا را نماد خوار شدن بریتانیای کبیر می‌پندارد!

روز‌های گذشته انتشار تصاویری از نوشتن شعارهای سخیف بر در و دیوار سفارت انگلیس موجب انتقاد طیفی از رسانه‌ها شد. یکی از لزوم حفظ آبرو و جلوگیری از توهین به بخشی از مردم شریف ایران نوشت و دیگری با یادآوری شعارهای اخیر دانشجویان معترض دانشگاه شریف به استاندارد دوگانه نسبت به برخورد با شعار های سخیف در دو جایگاه اشاره کرد.

با اینکه رسانه‌های طیف اصلاح‌طلب و میانه‌رو از عواقب این سطح از خصومت با غرب هشدار می‌دهند. تندروها همچنان با همان فرمان می‌رانند و کسی جلودارشان نیست.

عبدالله گنجی با اشاره به تسخیر سابق سفارت امریکا، فرمان حمله به سفارت انگلیس صادر کرد و شریعتمداری، دولت سوئد را تهدید به مامور‌ربایی!

در شرایطی که تندروها حتی دستور رهبری مبنی بر لزوم جایگزینی تبیین به جای باتوم را به نفع باتوم تفسیر می‌کنند! تا ثابت کنند حتی در ادعای ولایت‌مداری‌شان هم صادق نیستند، برخی رسانه‌های جریان مقابل اشاره‌ درستی کردند به علیرضا اکبری و پیشانی پینه بسته‌اش و شباهت او به شکدم. شکدم همان زنی بود که چند سال پیش با چادر به ایران سفر کرد و حتی مهمان صدا و سیما شد و در مواضع تندش علیه غرب و اسراییل گوی سبقت را از همه ربود ولی در نهایت آشکار شد جاسوس اسرائیل بوده است.

عاقبت کار چنین خواهد بود

اما افسوس که ماجرای شکدم هم درس عبرتی برای برخی نهادهای داخلی نشده است و به گفته محمد مهاجری«هنوز عناصری با پیشانی‌های پینه‌ بسته، شعارهای دوآتشه، ژست‌های سوپرانقلابی و گفتارها و نوشتارهای به شدت افراطی در حال جولان دادن و بردن همه چیز به لبه پرتگاه هستند و در عین حال کسی به این فکر نمی‌افتد که اینهمه نفرت ‌افکنی در داخل و مانع پیشرفت کارهای بزرگ شدن در روابط بین‌الملل، با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ کسی به این سؤال جواب نمی‌دهد که ایلی ‌کوهن‌ها و کاترین شکدم‌های داخلی ما چرا آزادانه به کار خود ادامه می‌دهند و از رهگذر خدمات درخشان آنها هر روز تحریم‌ها بیشتر، حلقه محاصره تنگ‌تر، معیشت مردم سخت‌تر و سفره‌ها کوچک‌تر می‌شوند؟»

از همین رو پس از آنکه در آغاز هفته رسانه‌هایی چون هم‌میهن، شعارنویسی‌ها روی دیوار سفارت کشورهای اروپایی را بسترسازی برای فعال کردن مکانیزم ماشه علیه ایران تحلیل کردند، در انتهای هفته خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی «چندثانیه» از «پاس» تندروهای داخلی به هم‌افزایی دو لبه قیچی برای «انزوای جهانی» ایران نوشت: «انزوایی که شاید باعث ارتقای پست و مسئولیت یک تندرو بشود اما هزینه‌ کلان‌اش را در نهایت مردم باید بدهند. وقتی از نفوذ حرف می‌زنیم با تندرویان سندساز روبرو هستیم که ظاهرا افرادی دغدغه‌مند هستند اما خروجی عملکرد آنها از نفوذ در عرصه تصمیم‌سازی هم آسیب بیشتری می‌زند. در آستانه نشست اتحادیه اروپا و فشار اپوزیسیون و لابی‌های ضدایرانی برای قطع ارتباط ایران-اروپا و اصرار برای ورود سپاه پاسداران به فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا، اقداماتی همچون فحاشی روی دیوار سفارت بریتانیا و تهدید جانی اعضای تحریریه هتاک شارلی ابدو و ….. مصداق فراهم‌سازی اسناد کافی برای پیش‌برد اهداف جریان‌های ضد ایرانی است. بریتانیا چندین بار از همین دیوار نوشته‌هایش بهترین بهره‌برداری را به نفع خود انجام داد. پس چرا این روند ادامه دارد؟ سوال مهمی است.»

همانا قدم زدن سه سفیر انگلیس، فرانسه و آلمان در خیابان فردوسی و تماشا و گرفتن عکس یادگاری در نمایشگاه خوشنویسی تندروها خود زیرکی این سه کشور را در ایجاد اجماع جهانی علیه تندروهای ایران نشان می‌دهد. درحالی که روزنامه جوان این کار سفرا را نماد خوار شدن بریتانیای کبیر می‌پندارد!

کار آن قدر بیخ پیدا کرده که جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس ناچار به واکنش شد و در هشداری معنادار به شعارنویسان روی دیوار سفارت انگلستان، به حال آنان تأسف خورد که در پازل سفیر انگلیس، بازی می‌کنند.

با وجود تجربه‌های تلخ ملت ایران در ماجرای حمله به سفارت امریکا و سفارت عربستان و عواقب این خودسری‌ها برای شرایط روزمره زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم، ولی همچنان دیپلمات‌های کارکشته و باسابقه ناچارند این امر بدیهی را به عده‌ای در داخل گوشزد کنند که: «سفارتخانه‌ها مصونیت دارند و نباید نسبت به آنها تعرضی صورت بگیرد و این انتظاری است که از سوی کشورهای میزبان خواستیم به مسئولیت‌های خود عمل کنند. نقض مصونیت سفارتخانه‌ها و امکان دیپلماتیک و دیپلمات‌ها را نمی‌پذیریم و به این موضوع پایبند هستیم.»

روز گذشته مصطفا هاشمی‌طبا در گفتگو با خبرآنلاین به بررسی چالش‌های سیاست خارجی پرداخت و ضمن ابراز نگرانی برای خطری که ژئوپلیتیک ایران را تهدید می‌کند، گفت: «عده‌ای حرف‌های نتانیاهو را تکرار می‌کنند. وقتی تندروها و تشکل‌های تندرو ما چنین تهدیداتی می‌کنند دقیقا تندروهای کشورهای دیگر هم پاس گل تندروهای داخلی ما را می‌گیرند.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا