آخرین و مهمترین خبرهای جهان

2 هزار میلیارد دلار خسارت تحریم‌های 20 ساله است

اداکسو

علی نیلی، انصاف نیوز: در ماه‌های اخیر، نظریه «بازدارندگی هسته‌ای جمهوری اسلامی» بیش از هر زمان دیگری در فضای عمومی مطرح شده و مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. هواداران این نظریه که در دسته‌بندی‌های مرسوم سیاسی هم نمی‌گنجند، اعتقاد دارند دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای به تنش‌های ایران و غرب پایان می‌دهد و با تبدیل ایران به یک قدرت بی‌بدیل منطقه‌ای، راه را برای مذاکره برابر ایران و قدرت‌های جهانی باز می‌کند. انصاف نیوز در این باره با علی‌رضا نامور حقیقی، تحلیل‌گر مسائل سیاسی گفت‌وگو کرده است.

بازدارندگی هسته‌ای؛ رویای نیمه‌تمام

از نامور حقیقی سئوال کردم آیا اعلام دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، بدون آزمایش بمب، بازدارندگی مد نظر هواداران این نظریه را محقق خواهد کرد؟ او پاسخ داد: جدا از اینکه حکومت چنین اقدامات و عملی را نفی می‌کند، اگر موضوع را از جنبه فرضی مورد بررسی قرار دهیم، برای اعلام چنین خبری، پیش‌نیازهایی مانند خروج از NPT و غنی‌سازی 90 درصدی اورانیوم لازم است. ضمن این‌که ممکن است به هر دلیلی آزمایش بمب صورت نگیرد اما لازمه اعلام دست‌یابی به بمب این است که لوازم آن را فراهم و مونتاژ کنید. بنابراین باید طرف مقابل اطمینان پیدا کند که شما روند را با موفقیت طی کرده‌اید. پس با تبلیغات و به صرف گفتن، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

او اضافه کرد: مسأله کلیدی این است که از لحظه اقدام برای غنی‌سازی 90 درصد و اعلام خروج از NPT، مجموعه اقداماتی علیه ایران به جریان خواهد افتاد که بسیار هزینه‌زا خواهد بود و عملاً امکان رسیدن به چنین نقطه‌ای برای ایران را ناممکن خواهد کرد.

کسانی که چنین رویاهایی را می‌فروشند، سعی می‌کنند هزینه کار را مخفی کنند و فقط مزایای رسیدن به رؤیا را نشان دهند اما این یک رؤیای نیمه‌تمام است و محقق نخواهد شد.

نامور حقیقی با اشاره به تغییر شرایط بین‌المللی گفت: دست‌یابی به سلاح زمانی امکان‌پذیر بود که برنامه هسته‌ای کشور در چنین نظارت گسترده‌ای قرار نداشت و یا آن‌که ایران عضو پروتکل الحاقی نمی‌بود. علاوه بر این محیط بین‌المللی پذیرای چنین تغییری بود و یا یکی از قدرت‌های پنج‌گانه شورای امنیت از این اقدام حمایت می‌کرد یا ایران جزو یک بلوک‌بندی سیاسی بود که می‌توانست مورد حمایت قرار گیرد مثلاً کره شمالی اگر حمایت تمام و کمال چین را پشت سر نداشت، نمی‌توانست مسیر هسته‌ای شدن را بدون درگیری نظامی طی کند.

این تحلیل‌گر سیاسی اضافه کرد: با این شاخص‌ها مشخص است که برای حکومت شاه امکان دست‌یابی به چنین امری می‌توانست فراهم شود. ایران در فضای جنگ سرد آن زمان متحد اصلی غرب در منطقه خلیج فارس بود و از لحاظ اقتصادی و سیاسی و نظامی هم مورد حمایت غرب قرار داشت تا جایی‌که یکی از پایگاه‌های شنود فعالیت‌های شوروی در ایران قرار داشت. حتی اسراییل هم به خاطر درگیری‌ای که با جهان عرب داشت و نیز در هراس از اقدامات تدارکاتی عراق، از ایران حمایت می‌کرد.

نامور حقیقی با اشاره به شاخص‌های اقتصادی دوره پهلوی گفت: وضعیت مناسب فروش نفت و نیز ارتباط علمی که با دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی معتبر جهان وجود داشت، شرایط بهتری را برای ایران فراهم می‌کرد. با این‌حال حتی به‌خاطر شک و تردیدهایی که حکومت کارتر از این اقدامات رژیم شاه داشت، طی مکاتبه مخفی با آلمان و انگلستان و فرانسه در سال 1355، خواستار آن می‌شود که این کشورها در حوزه غنی‌سازی با ایران هیچ نوع همکاری‌ای انجام ندهند. می‌خواهم بگویم حتی در شرایط آن روز هم حساسیت درباره اقدامات هسته‌ای وجود داشت چه برسد به امروز که کوچک‌ترین فعالیت ایران در زمینه هسته‌ای هم به اصطلاح مانیتور می‌شود و بنابراین امکان عملی دست‌یابی به سلاح وجود ندارد.

صلاح سلاح

نامورحقیقی با بیان این‌که غرب هر هزینه‌ای را متحمل خواهد شد تا ایران مرحله مونتاژ سلاح نرسد، ادامه داد: در شرایط امروز ایران و جهان، حرکت به سمت سلاح هسته‌ای خطرناک‌ترین گامی است که ایران می‌تواند بردارد چون عملاً به آن دست پیدا نخواهد کرد. در واقع همه هزینه‌های دست‌یابی به سلاح هسته‌ای را می‌پردازد بدون آن‌که بتواند به آن دست پیدا کند. ایران با این اقدام، آرام آرام در یک مرداب درگیری دفاعی و امنیتی گرفتار می‌شود که منابع اقتصادی را برای هزینه‌های دفاعی می‌بلعد و همین روند، متلاشی شدن اقتصادی و امنیتی را در پی خواهد داشت.

او درباره استدلال‌های موافقان داشتن سلاح هسته‌ای گفت: درست یا غلط بودن انتخاب هر سیاستی را اولویت‌بندی و هزینه‌هایش مشخص می‌کند و من اعتقاد دارم هواداران دست‌یابی به سلاح هسته‌ای متوجه هزینه‌های سنگینی که انتخاب این سیاست به ایران تحمیل می‌کند، نیستند. علاوه براین هیچ خطر فوری و امنیتی ایران را تهدید نمی‌کند که دست‌یابی به سلاح هسته‌ای را برایش ضروری کند. به بیان دیگر ما در مواجهه با جهان، علامت‌های مختلف و گاه متضادی را ارسال کرده‌ایم که حساسیت‌برانگیز شده است. در این شرایط، داشتن سلاح ممکن نیست و حرکت به سمت آن هم هیچ بازدارندگی‌ای نخواهد داشت.

نامور حقیقی با اشاره به محیط بین‌المللی، شرایط اقتصادی، شرایط فنی و ظرفیت اطلاعاتی کشور، پیوستن ایران به باشگاه دارندگان سلاح هسته‌ای را ناممکن خواند و ادامه داد: رفتن به سمت سلاح، غیر از شرایط پیش‌گفته، انضباط و اقتدار ویژه‌ای می‌طلبد که اکنون فراهم نیست و برای نمونه، بسیاری از اطلاعات هسته‌ای ایران به بیرون درز پیدا کرده است.

او به اتفاقات گوناگون در مراکز هسته‌ای ایران اشاره کرد و گفت: مشکلات و ضعف‌های امنیتی، امکان انجام عملیات اسراییل در تسری‌دادن ویروس استاکس‌نت، سرقت اسناد هسته‌ای، خرابکاری و انفجار در سایت‌های هسته‌ای و ترور محققان هسته‌ای را فراهم آورده است و سرعت دادن به حرکت در مسیر دست‌یابی به ساخت بمب با وجود این ضعف‌ها، می‌تواند هزینه‌های بیشتری را برای کشور رقم بزند.

این مدرس دانشگاه برنامه‌ریزی منسجم در سطح کل حاکمیت را یکی دیگر از لوازم دست‌یابی به بازدارندگی هسته‌ای دانست و گفت: اکنون حتی در بلوک قدرت نیز یک توافق در مورد نقشه راه برای برنامه هسته‌ای وجود ندارد.

او افزود: محمدرضا شاه برای استفاده از انرژی هسته‌ای یک برنامه‌ریزی منسجم داشت و برای مثال، سهام شرکت غنی‌سازی اوردیف را خریده بود و یا پیوندهای اقتصادی با آفریقای جنوبی برای خرید اورانیوم را در دستور کار قرار داده بود. درآمدهای اقتصادی ناشی از فروش نفت نیز این امکان را برای شاه فراهم می‌آورد. جدا از این شاه خطر عراق و تلاش این کشور در مسیر توسعه هسته‌ای را تشخیص داده بود. بنابراین برنامه مشخصی برای هسته‌ای شدن داشت.

نامور حقیقی گفت: شاید بسیاری از افراد اطلاع نداشته باشند که ما در سال 1375، قرار داد NPT را مجدداً بدون حق تحفظ و محدودیت زمانی و بدون مصوبه مجلس تمدید کرده‌ایم. علاوه بر آن معاهده جامع منع آزمایش سلاح‌های هسته‌ای CTBT را وزارت خارجه امضا کرد که البته با مخالفت‌های کارشناسی از درون سیستم، مورد تصویب قرار نگرفت و ایران آن را اجرا نکرد اما به هر حال این معاهده نظارت‌ها و مونیتورینگ‌های بیشتری را ضروری می‌کرد.

او اضافه کرد: معنای امضای این معاهدات این است که برنامه مشخص و منسجمی برای دست‌یابی به سلاح در کشور وجود نداشته است و کارها برای رسیدن به این هدف سامان نگرفته است. بنابراین اصرار بر غنی‌سازی، فقط به معنای دادن هزینه‌های چیزی است که از ابتدا هم جز اهداف تعریف نشده است.

2 هزار میلیارد دلار حداقل خسارت غنی‌سازی

نامور حقیقی در پاسخ به این پرسش که بر چه مبنایی خسارت غنی‌سازی برای کشور را 2 هزار میلیارد دلار می‌داند، پاسخ داد: این رقم مجموع هزینه‌های مستقیم ناشی از تحریم‌ها، هزینه نیروی انسانی مهاجرت‌کرده و عدم‌النفع‌های اقتصاد ایران طی 20 سال در حوزه‌های مختلف است و به باور من اگر مراکز اقتصادی کشور آمارهای دقیق‌تری منتشر کنند، خواهیم دید خسارت غنی‌سازی بسیار بیشتر هم بوده است.

این تحلیل‌گر سیاسی گفت: به نظر می‌رسد نهادهای مالی مانند بانک مرکزی نیز برای آن‌که متهم به کار سیاسی نشوند از ورود به ارزیابی خسارت‌های مالی ناشی از تحریم‌های هسته‌ای خودداری می‌کنند.

او بی‌توجهی به خروج نیروی انسانی آموزش‌دیده و ماهر از کشور را تعجب‌آور و تکان‌دهنده توصیف کرد: مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی ارزش هر پزشک را 5 میلیون دلار و ارزش هر مهندس را 3 میلیون دلار در نظر گرفته است. شما با حداقلی‌ترین تخمین‌ها هم که محاسبه کنید، خروج تعداد زیادی پزشک و مهندس و متخصص در دو دهه اخیر خسارت گزافی به ایران وارد کرده که عمده‌ترین علتش تنش‌های خارجی و تحریم بوده است. در این میان در حوزهای تکنولوژی‌های پیشرفته ماند هوش مصنوعی و ماشین لرنینگ و حوزه‌های آی‌تی به طور کلی بخاطر تفاوت دستمزدها و تحریم‌هایی که بر ایران اعمال می‌شود بیشترین موج مهاجرت را شاهد بوده‌ایم.

این تحلیلگر مسائل ایران گفت: یک نمونه دیگر، از دست‌رفتن درآمد ایران از فروش گاز و مشتقات آن است. قطر از فروش LNG سالی 120 میلیارد دلار درآمد کسب می‌کند. اگر ایران فقط یک‌پنجم این درآمد را می‌توانست کسب کند، از سال 1383 تا کنون بالغ بر 360 میلیارد دلار فقط از LNG به دست می‌آورد. ایران در سال 1383 قصد داشت با یک شرکت ژاپنی قراردادی در این زمینه تنظیم کند که بدلیل جریان تحریم‌ها پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد متوقف شد. حتی قرارداد تبدیل گاز به بنزین هم با یک شرکت افریقای جنوبی متوقف شد. باز نمونه دیگر این‌که ایران در یک مناقصه خرید یک شرکت پتروشیمی سوئیسی به مبلغ 5 میلیارد دلار پیروز شد که به دلیل مخالفت امریکا بعد از بحران هسته‌ای در سال 1381 عملاً آن مناقصه را به هندی‌ها واگذار کردند.

نامور حقیقی ادامه داد: هر کجای اقتصاد ایران را بررسی کنید، با واقعیت‌های مشابهی مواجه می‌شوید. مثلاً در خصوص پتروشیمی طبق برنامه‌ای که در سال 1384 منتشر شد، مقرر بود درآمد کشور از صادرات محصول در سال‌جاری به 40 میلیارد دلار و سال 1404 به 50 میلیارد دلار برسد. در حالی‌که الان حدود 21 میلیارد دلار صادرات پتروشیمی داریم. مابه‌التفاوت این دو رقم را به پای غنی‌سازی باید بنویسیم. علاوه بر این ده‌ها پروژه ساخت پتروشیمی که جز مزیت‌های اقتصادی کشور ما محسوب می‌شود به دلیل تحریم‌ها متوقف مانده است.

او توجه به داده-ستانده را یکی از بدیهیات علم اقتصاد عنوان کرد و افزود: فاز 9 و 10 پارس جنوبی را با سرمایه‌گذاری 1 میلیارد و 600 هزار دلاری HSBC ساختیم که دوره بازگشت سرمایه‌اش هم سه ساله تعیین شده بود. مشابه همان پروژه را قرارگاه خاتم‌الانبیا در فاز 15 و 16 به اجرا درآورد با 9 میلیارد دلار هزینه و دوره بازگشت 8 ساله سرمایه.

نامور حقیقی به خسارات عقب‌ماندگی در برداشت از میادین مشترک منابع هیدروکربنی با همسایگان اشاره کرد و گفت: هم در پارس جنوبی، هم در میدان یادآوران، هم میدان آزادگان و کارون، هم در میدان آرش نمی‌توانیم به اندازه همسایگان برداشت کنیم. بنابراین آن استدلال که این منابع زیر زمین می‌ماند و برای آیندگان حفظ می‌شود هم این‌جا کار نمی‌کند. ما از درآمد حداقل روزی 50 میلیون دلاری میادین مشترک محروم مانده‌ایم که برای 10 سال، بالغ بر 200 میلیارد دلار بوده است. علاوه براین عدم دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته ضریب استحصال ما را از چاه‌های نفت کاهش می‌دهد که ده‌ها میلیارد دلار خسارت هم از این ناحیه به ایران وارد می‌شود.

او به خسارت‌های گسترده‌ای که تحریم‌ها در حوزه امنیت بهداشتی به کشور وارد کرده است اشاره کرد و افزود: اتفاقی که در حوزه دارو و تجهیزات پزشکی افتاده است می‌تواند جان بسیاری از مردم را به خطر بیاندازد.

سکوت هواداران بازی با ریسک بالا

تحلیل‌گر مسائل ایران توافق جامع با غرب، اجرای صرف برجام و بازی با ریسک بالا را سه گزینه مقابل ایران معرفی کرد و گفت: راه حل جامع، تلاش برای گفت‌وگوهای مستقیم با امریکا برای حل اختلافات اصلی با این کشور است.

او غنی‌سازی را مستقل از صنعت هسته‌ای دانست و افزود: اکنون غنی‌سازی برای ما هیچ کاربردی ندارد چون سوخت نیروگاه بوشهر هم توسط روس‌ها تأمین می‌شود و ما نمی‌توانیم سوخت این نیروگاه را خودمان تامین کنیم.

نامور حقیقی به انتشار مقاله‌ای در بولتن دانشمندان اتمی امریکا اشاره کرد و گفت: در مقاله مشترکی که در ژانویه 2014 به قلم آقای دکتر عباس میلانی، استاد دانشگاه استانفورد و زیگفرید هکر، یکی از برجسته‌ترین دانشمندان هسته‌ای امریکا، منتشر شد آمده بود ایران در ازای بستن مراکز غنی‌سازی، مانند کره جنوبی تکنولوژی ساخت نیروگاه دریافت کند. این پیشنهاد به معنی رفع تحریم‌های اولیه امریکا نیز بود و امکان سرمایه‌گذاری شرکت‌های نفتی امریکا در حوزه گاز و نفت ایران را نیز فراهم می‌کرد. متاسفانه نگاه هویتی و حیثیتی و بازدارندگی به مساله غنی‌سازی باعث شد که این پیشنهاد نادیده گرفته شود.

نامور حقیقی افزود: کسانی که می‌گویند ایران از منافع اقتصادی توافق بهره‌مند نشده و بنابراین باید راه دیگری را آزمایش کند، درباره این‌که در راه‌حل جایگزین‌شان چه تبعاتی ایران را تهدید می‌کند، حرفی نمی‌زنند. به عبارت دیگر می‌گویند باید بازی با ریسک بالا را انتخاب کنیم بدون آن‌که درباره خسارت‌ها و تبعاتش بحث کنند.

او گفت: اگر نخواهیم به طرف راه حل جامع برویم، راه دیگر همین احیای برجام است که می‌تواند شکننده باشد ولی باز خسارت کمتری به کشور وارد می‌کند.

مدرس دانشگاه‌های کانادا ادامه داد: اجرای برجام به اقتصاد ایران 130 میلیارد دلار تزریق کرد و از همین منابع بود که برنامه موشکی و پهپادی ایران گسترش پیدا کرد اما دوستانی که از اقتدار و بازدارندگی کشور دفاع می‌کنند، درباره این مسائل حرف نمی‌زنند.

نامور حقیقی اضافه کرد: دائم گفته می‌شود ما باید حق‌مان را از غرب بگیریم ولی توجه نمی‌شود که کارهای ساده‌ای مانند خرید مایحتاج مردم یا واردات دارو و تجهیزات پزشکی قفل شده است. امروز هیچ‌کس نمی‌داند چقدر از منابع مالی ایران در بانک‌های کشورهای گوناگون بلوکه شده. بنابراین سئوال من این است که وقتی نمی‌توانیم نفت بفروشیم یا پول فروش آن را برای زندگی مردم در خدمت بگیریم، حرف‌زدن از حقوق هسته‌ای چه معنایی دارد.

آینده نامعلوم رویارویی نظامی

او در جواب این سئوال که حالت نه صلح و نه جنگ میان ایران و غرب چقدر قابل دوام است، پاسخ داد: به نظر من حداکثر ظرف مدت 6 ماه یا به توافق می‌رسیم یا مکانیسم ماشه را فعال می‌کنند. حالت دیگر این است بدون اجرای برجام، ایران مجبور شود غنی‌سازی را کاهش دهد که یعنی هزینه پرداخته اما سودی کسب نکرده است. بار دیگر هم تاکید می‌کنم که اگر غرب احساس کند برنامه هسته‌ای ایران به مرحله خطرناکی رسیده، در متوقف‌کردن آن به هر وسیله‌ای درنگ نخواهد کرد.

از دکتر نامور پرسیدم با توجه به وضعیت اقتصاد جهانی، قضیه اوکراین و سایر مولفه‌های محیط بین‌الملل، آیا غرب می‌تواند هزینه‌های حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را پوشش دهد؟ او پاسخ داد: امکانات ایران برای مقابله با حمله غرب محدود است. علاوه بر این هم تشدید محاصره اقتصادی و نیز افزایش حملات سایبری و نیز خرابکاری‌های محلی و نیز افزایش ناامنی‌های مرزی می‌تواند در دستور کار غرب و اسرائیل قرار گیرد.

این تحلیل‌گر سیاسی ادامه داد: هر چند حمله نظامی مستقیم برای طرف‌های مقابل بسیار پر هزینه است برای ایران نیز بسیار پر هزینه خواهد بود. ممکن است ایران در صورت مواجه شدن با یک حمله نظامی به کشورهای عربی متحد آمریکا حمله کند یا اسرائیل را هدف قرار دهد؛ در این‌صورت کشور وارد یک بازی بسیار پرهزینه خواهد شد. در صورت رویارویی مستقیم با اسرائیل، در بدترین سناریو ممکن است آمریکا از بمب‌های تاکتیکی هسته‌ای برای نابودکردن مراکز هسته‌ای ایران بهره ببرد که چشم اندازهای خطرنکی خواهد داشت.

نامور حقیقی با تاکید بر این‌که ایران باید از ورود به هرگونه درگیری نظامی اجتناب کند، ادامه داد: هر کشوری در خاورمیانه وارد درگیری نظامی شود، می‌تواند به صورت نامحدود در جنگ باقی بماند. بنابراین هر نوع درگیری نظامی گسترده می‌تواند صورت‌حساب سنگینی برای طرف مقابل تولید کند ولی در کل نتیجه جنگ به سود ایران نخواهد بود.

او گفت: این نکته را هم مد نظر داشته باشید که حتی روسیه و چین هم نمی‌خواهند ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند.

این تحلیل‌گر سیاسی طولانی‌شدن روند مذاکرات را نتیجه ضعف مذاکره‌کنندگان ایران دانست و ادامه داد: عجیب است که هیچ توضیحی داده نمی‌شود که قرار است چه موفقیتی به دست آید که این میزان تأخیر را توجیه می‌کند. آن هم در شرایطی که برای هر روز تأخیر در توافق، میلیون‌ها دلار خسارت به اقتصاد ایران تحمیل می‌شود.

او گفت: تیم مذاکره‌کننده از این نکته غفلت می‌کند که هر روز تأخیر به زیان ایران است و فرصت‌هایی هم که پیش می‌آید، دائمی نیست. یعنی اگر ما چند ماه پیش توافق می‌کردیم، احتمال داشت بتوانیم برای افزایش تولید گاز سرمایه اروپایی‌ها را جذب کنیم در حالی‌که امروز چنین فرصتی در اختیارمان نیست.

او گفت: علاوه بر این، خطرات و تهدیدهای پیش‌بینی‌نشده‌ای می‌تواند کل موجودیت مذاکرات را به خطر بیاندازد. از جمله مثلاً حمله به امریکایی‌ها در عراق و یا واقعه‌ای مانند ترور سلمان رشدی که در امریکا رخ داد.

توهم، نفوذ، ضعف

نامور حقیقی یکی از مهم‌ترین دلایل فرسایشی‌شدن روند توافق ایران و غرب را شعارزدگی دولت فعلی خواند و افزود: در اواخر دولت قبل، توافقی حاصل شده بود که منافع ایران را هم تأمین می‌کرد. آقایان با سر دادن شعار درباره احقاق حق ایران، نگذاشتند آن توافق امضا و اجرایی شود. اکنون هم که خودشان در متن مذاکرات قرار دارند، با این واقعیت مواجه شده‌اند که امکان دریافت امتیازات بیشتری را ندارند و در واقع اسیر شعارهای خود شده‌اند.

او گفت: فرض کنیم تیم آقای باقری بتواند امتیازات بیشتری نسبت به تیم ظریف عراقچی از غرب بگیرد. اما من بعید می‌دانم ارزش این امتیاز آن‌قدر باشد که بتواند خسارت 60 میلیارد دلاری تأخیر یک‌ساله در توافق را پوشش دهد.

حقیقی ضعیف‌شدن قدرت منطقه‌ای ایران را یکی از خسارت‌های تأخیر در توافق احیای برجام خواند و افزود: کاهش تنش با غرب و احیای برجام می‌توانست دست ایران برای بازی در افغانستان و یمن را بازتر کند. علاوه بر این عدم انجام توافق باعث شده که از اشتیاق عربستان نیز برای انجام توافق با ما کاسته شود و امروز با دست قدرتمندتری به مذاکرات می‌نگرد.

نامور حقیقی گفت: ناظران غربی وقتی این دلایل را کنار هم می‌گذارند، منطقی برای تأخیر در توافق نمی‌یابند و اطمینان می‌یابند که ایران در پی دست‌یابی به تسلیحات هسته‌ای است. یعنی اگر فرض را بر این بگذاریم که نمی‌خواهیم سلاح هسته‌ای داشته باشیم، هیچ‌کدام از رفتارهای ما در انتخاب کارگزاران مذاکراتی، رفتار سازمان انرژی هسته‌ای، کش‌دادن مذاکرات و پذیرفتن خسارت‌های اقتصادی تنش با غرب منطقی نیست و توجیهی ندارد.

او ترکیبی از نفوذ خارجی، ناتوانی کارگزار در مذاکره، عدم مسئولیت‌پذیری برای انجام مصالحه، اعمال فشار کاسبان تحریم و توهم محاسباتی، نداشتن تحلیل درست از شرایط بین‌المللی و صورت‌‌بندی ایدئولوژیک از آن را عوامل مؤثر بر طولانی‌شدن روند مذاکرات خواند و توضیح داد: می‌دانیم توافق ایران و غرب به سود برخی کشورها و از جمله روسیه نیست و بنابراین آنان از هر اهرمی برای به شکست‌کشاندن مذاکرات استفاده می‌کنند. مذاکره‌کنندگان ایران تسلط و صلابت لازم برای رویارویی با طرف غربی را ندارند و این هم عامل دیگر طولانی‌شدن روند مذاکرات است، ضمن این‌که هیچ‌کس در حاکمیت حاضر نیست مسئولیت برجام را بپذیرد تا جایی که رئیس‌جمهور رییسی که اکنون اختیار کامل برای انجام توافق را هم گرفته، برخلاف شعارهای انتخاباتی خود حاضر نیست قاطعانه مسئولیت آن را بپذیرد.

نامور حقیقی گفت: همان‌طور که ادامه تحریم‌ها برای اقتصاد ایران خسارت روزشمار دارد، برای عده‌ای منافع روزشمار ایجاد کرده که این منافع بزرگ هم می‌تواند مانع از جمع‌بندی و قطعیت درباره برجام شود. به این مورد باید توهم دولت در گرفتن امتیازات بیشتر را هم بیفزاییم تا تصویر جامعی از دلایل فرسایشی‌شدن روند مذاکرات داشته باشیم.

این تحلیل‌گر سیاسی در پایان گفت‌وگو با انصاف نیوز غنی‌سازی اورانیوم را یک پروژه پرهزینه و کم‌دستاورد برای ایران خواند و افزود: وضع موجود قابل دوام نیست و اگر توافقی صورت نگیرد به فعال‌شدن مکانیسم ماشه و اعمال دوباره تحریم‌های بین‌المللی و حتی افزایش تهدیدات دفاعی و امنیتی منجر می‌شود که دستاوردی جز تعمیق بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و محیط زیستی و بهداشتی در ایران نخواهد داشت و بنابراین دولت باید هر چه سریع‌تر درباره برجام به جمع‌بندی برسد و با شجاعت جلوی خسارت بیشتر به کشور را بگیرد.

انتهای پیام

برچسب هااقتصاد سیاسی تحریم اقتصاد سیاسی مناقشه هسته ای بازدارندگی هسته ای خسارت تاخیر در مذاکرات خسارت محض عباس عراقچی عصر پهلوی علی باقری علیرضا نامور حقیقی محمدجواد ظریف مذاکرات احیای برجام مذاکرات برجام پروتکل الحاقی
منبع : انصاف نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا