چرا آمریکاییها به تغییر نظم منطقه به نفع ایران اعتراف میکنند؟
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، چندی پیش بود که مایکل آیزنستات، مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی انستیتو واشنگتن در گفتوگویی با اشاره به قدرت جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقهای و موشکی، اظهار کرده بود که «زمانی ایران از احاطه شدن به وسیله آمریکا میترسید اما امروز همین کار را با همپیمانان آمریکا در منطقه انجام میدهد.»
این اما اولین باری نبود که مسئولان و اندیشمندان آمریکایی به این مسئله اعتراف میکنند. به باور کارشناسان ایجاد این تغییرات در نظم منطقه غرب آسیا، نتیجه سیاستهای کلانی است که جمهوری اسلامی ایران از دهههای پیش برای حذف ایالت متحده آمریکا و استقلال کامل کشورهای منطقه، دنبال میکند.
در همین باره گفتوگویی با ابوالفضل بازرگان، پژوهشگر امنیت بین الملل و استاد دانشگاه داشتیم که در زیر میخوانید:
فارس: در روزهای اخیر گفتوگویی از مدیر برنامه امنیتی و نظامی انستیتو واشنگتن منتشر شد که وی اظهار کرد زمانی در منطقه خاورمیانه، ایران از محاصره شدن توسط آمریکا میترسید ولی اکنون شرایط تغییر کرده و همپیمانان آمریکا در منطقه در محاصره ایران هستند. به نظر شما بیان این مسئله توسط مسئولان و اندیشمندان آمریکایی چه اهمیتی دارد؟
بازرگان: این مسئله را از ۳ محور یعنی گذار در نظم بین المللی، سیاستهای دولت آمریکا و سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه، میتوان بررسی کرد. از منظر گذار در نظم بین المللی، منطقه غرب آسیا در ساختارهای بین المللی جدید دیگر اهمیت قبل را ندارد و مسائل دیگری مانند تایوان و شرق آسیا، بحرانهای اوکراین و مهار روسیه و چین مسائل جدید برای ایالات متحده آمریکاست. سیاست های ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب خاورمیانه، از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که عملاً به این منطقه لشکرکشی کرد و افغانستان، عراق و لیبی را گرفت و حضور مستقیم و جدی در منطقه داشت، متحول شده است.
* مهمترین هدف آمریکا برای حضور در منطقه، مهار جمهوری اسلامی ایران است
آمریکا در این منطقه اهدافی مانند حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و کنترل حمل و نقل و بازار انرژی را دنبال می کند ولی مهمترین هدف آنها برای حضور در منطقه، مهار جمهوری اسلامی ایران است؛ از زمان جرج بوش که ایران را جزو محور شرارت در منطقه حساب کرد، تا دوره آقای اوباما، ترامپ و الان هم جو بایدن، مهار ایران به عنوان مهمترین سیاست آمریکا در منطقه تعیین شده است. آمریکاییها این سیاست را با تحریم های گسترده، تهدیدهای نظامی و فشارهای رسانهای، فرهنگی و افکار عمومی، پیگیری کردند.
* آمریکا در جنگهای نیابتی از ایران شکست خورد
از طرفی در دیگر قسمت های منطقه هم مشخص شده که هر جا ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانش در منطقه، وارد جنگ غیرمستقیم و نیابتی علیه جمهوری اسلامی ایران شدند، شکست خوردند؛ به عنوان مثال در بحران سوریه، عراق، یمن و حتی افغانستان مشخص است که ایالات متحده از جمهوری اسلامی ایران در جنگ های نیابتی شکست خورده و در نهایت مجبور به عقب نشینی و خروج شده است؛ همین مسئله خروج آمریکا از منطقه، به بخش سوم یعنی سیاست های منطقهای جمهوری اسلامی ایران و حمایت از محور مقاومت برمی گردد.
* ایران در منطقه نظمسازی کرده است
جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای اخیر موفق شده برای خود متحدانی ایجاد کند و در این منطقه نظمسازی کرده و نظم مطلوب خودش را در قسمتهایی از منطقه حاکم کند که این امر هزینههای زیادی را برای ایالات متحده به وجود آورده و مانع از رسیدن آمریکا، رژیم صهیونیستی و همپیمانانشان، به اهدافی که برای مهار ایران داشتند، شده است.
اگر تمام این موارد را در کنار هم بگذاریم، خواهیم دید که کشورهای منطقه در یک دهه اخیر، تصوراتی نسبت به جمهوری اسلامی ایران داشته اند که الان دقیقا نقطه عکس آن محقق شده است؛ به عنوان مثال ۵ سال پیش کشورهای منطقه تصور می کردند که با شروع فشار حداکثری علیه ایران و تهدیدهای نظامی ترامپ، هر لحظه ممکن است اقتصاد ایران فرو پاشیده و عمق استراتژیک ایران در منطقه کم شود اما الان میبینند که ایالات متحده یکشبه از افغانستان خارج شده و علیرغم حمایت های آمریکا از اوکراین، در عمل اتفاق خاصی نیفتاد و هماکنون اوکراین در زیر آوار جنگ است.
* هماکنون در سوریه، جمهوری اسلامی ایران حرف اول را میزند
همچنین کشورهای منطقه همزمان می بینند ایالات متحده که ۲۰ سال در منطقه بود و کشورهای منطقه به ویژه برخی اعراب، پشتگرمی خودشان را به حضور آمریکا می دیدند و به قول معروف می گفتند که در جلوی صاحبشان شیر هستند، هماکنون شاهدند که ایالات متحده با یک شکست، به صورت تدریجی نیروهای خود را از منطقه خارج می کند و جمهوری اسلامی ایران نه تنها فرو نپاشیده، بلکه عمق استراتژیک خود را افزایش داده است.
هم اکنون در سوریه با خروج نیروهای آمریکایی و روسی، ما حرف اول را میزنیم و قدرت موشکی بسیار قویتری نسبت به قبل پیدا کردیم. همچنین قدرت پهپادی خود ساخته و خودکفای بینظیری داریم که با منتشر شدن اخبار خرید تسلیحات ایران توسط روسیه، خیلی مورد توجه قرار گرفته است. به علاوه توانایی بالقوه هستهای ایران نیز بیش از همیشه است.
این موارد نشانه های قدرت در روابط بین الملل است؛ در کنار تمام اینها، ایران امتیاز برجستهای در زمینه موقعیت ژئوپلیتیک و مسئله ترانزیت دارد که صرف نظر نکردنی است و نمی توان جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت.
* کشورهای منطقه در محاسبه هزینه فایدهشان فهمیدهاند که باید با ایران تنشزدایی کنند
فارس: به نظر شما تلاش های اخیر دولت عربستان سعودی و دولت امارات برای برقراری ارتباط با جمهوری اسلامی ایران نیز مربوط به همین تغییر نظم منطقه است؟
بازرگان: قطعاً همین طور است، در حال حاضر کشورهای منطقه مشاهده میکنند که آمریکا نتوانست ایران را از منطقه حذف کند بلکه خودش در حال رفتن از منطقه است، بنابراین به دنبال برقراری ارتباط با ایران هستند.
هماکنون 8 سال است که عربستان سعودی در جنگ یمن گیر کرده است؛ متحدان آمریکا در منطقه در محاسبه هزینه فایده خودشان برای تامین امنیت ملی و منافع ملیشان، مجبور میشوند تا اتحادها و ائتلاف های جدیدی بگیرند؛ قسمتی از این ائتلاف های جدید ارتباط با رژیم صهیونیستی است ولی این امر مانند گذشته برایشان فایده ندارد که بخواهند پس از آمریکا به وسیله رژیم صهیونیستی علیه ایران اقدام کنند بلکه می دانند که آمریکا و رژیم صهیونیستی دیگر نمی توانند امنیت آنها را فراهم کنند پس ناچار هستند که روابط بهتری با جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.
همپیمانان آمریکا در منطقه علیرغم نزدیکی با رژیم صهیونیستی، مجبورند که با تهران تنشزدایی کنند؛ به علاوه تمام اینها رویکرد دولت جدید تاکید بر ارتباط با همسایگان است و این مسئله را در اقدامات خود نشان می دهد.
رویکرد چین و روسیه نیز در این مسئله بسیار مهم است؛ به عنوان مثال روسیه هنوز ارتباط خوبی با عربستان سعودی دارد و چین نیز یکی از مهمترین شرکای تجاری عربستان است. تمام این موارد موجب میشود که کشورهای منطقه در محاسبه هزینه فایده خودشان به این نتیجه برسند که باید با جمهوری اسلامی ایران تنشزدایی کنند.
انتهای پیام/