سلطنت یا جمهوریت؛ مردم انگلیس کدام یک را انتخاب می کنند؟
رسانهها و نهادهای مختلف در انگلیس همواره تصویری از ملکه الیزابت دوم و خاندان سلطنت ارائه کردهاند مبنی بر اینکه تداوم نظام پادشاهی تضمینی برای حفظ حیات سیاسی -اقتصادی این کشور است که رضایت عمومی یا اکثریت این جامعه را نیز در بر دارد. این درحالی است که تغییر سیستم «سلطنت به جمهوریت » همواره یکی از مطالبات بخشی از مردم به ویژه جوانان این کشور بوده و شخصیتها و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی، در ادوار مختلف تاریخ این مطالبه را پیگیری کردهاند.
در سالهای اخیر نمایندگان سیاسی این رویکرد حتی آشکارا خواستار مراجعه به آرای عمومی و تصمیم گیری مردم در مورد تداوم نهاد سلطنت در این کشور یا بررسی شرایط عبور از آن، از طریق همهپرسی شده اند.
تاریخ چه میگوید؟
جمهوریخواهی در بریتانیا قدمتی تاریخی دارد؛ حتی این کشور در اواخر نیمه نخست قرن ۱۷ میلادی شاهد رویارویی تمام عیارحامیان نظام سلطنت با اصلاح طلبان جمهوریخواه بود و در نهایت این تنش سیاسی انگلیس را به ورطه جنگ داخلی کشاند. «اولیور کرامول» نخستین شخصیت سیاسی مخالف نهاد سلطنت در سالهای ۱۶۴۹ تا ۱۶۶۰ پرچم نخستین حکومت جمهوری را در انگلیس بالا برد.
این تغییرسیاسی اما عمر زیادی نداشت و نخستین تجربه جمهوریت در انگلیس با ابزار توطئه و سرکوب شدید توسط حامیان سلطنت، شکست خورد. البته مرگ کرامول به عنوان بنیانگذار نخستین جمهوری در بریتانیا و شکست سیستمی که او در انگلیس به یادگار گذاشت، نتوانست مطالبه طرفداران جمهوریت در انگلیس را از بین ببرد بلکه باعث شد تا این موضوع همواره به عنوان مسالهای ریشهای در تاریخ این کشور باقی بماند.
جمهوری خواهی انگلیسیها در مسیر زمان فراز ونشیبهای مختلفی به خود دیده است. در سالهای اخیر «جنبش جمهوری خواه انگلیس» دوباره این مطالبه را به طور جدی مورد پیگیری قرار داده است.
این جنبش در اردیبهشت ماه سال جاری، همزمان با ۹۰ امین سالگرد تولد الیزابت دوم با انتشار بیانیهای بار دیگر خواستار برگزاری همهپرسی در مورد آینده نظام سلطنتی انگلیس پس از مرگ ملکه شد.
اما چرا این مطالبه برای طرفداران جنبش بسیاراهمیت دارد؟ آنها میگویند: نهاد سلطنت یادآور ستمهایی است که پادشاهان انگلیس در گذشته بر مردم روا داشته و افکار عمومی در انگلیس با نظام سلطنتی بهشدت مخالف است.
حتی درگامی جلوتر، «گراهام اسمیت» مدیر اجرایی جنبش جمهوریخواه چهار ماه پیش و قبل از مرگ الیزابت دوم بهترین زمان اجرای همه پرسی را در فاصله مراسم خاکسپاری ملکه و به تاج رسیدن فرزندش چارلز پیشنهاد داد.
جمهوریخواهان انگلیسی میگویند: نباید کسی مادام العمر و بدون برگزاری انتخابات در رأس یک حکومت قرار داشته باشد و همهپرسی زمینه رهایی از نظام سلطنتی را در انگلیس فراهم میکند.
در پیشنهاد این گروه آمده است: همه پرسی برای اصلاح قانون اساسی و نظام سلطنتی خواهد بود، ممکن است ما برنده شویم و یا حتی ببازیم اما نتیجه آن سبب روشنگری افکار عمومی خواهد شد.
نظرسنجیها چه میگویند؟
اکنون دوران الیزابت دوم پس از هفت دهه زمامداری درراس هرم قدرت و سلطنت در انگلیس به پایان رسیده واین سوال مطرح است که آیا حاصل این دوران رضایت مردم انگلیس برای تداوم سلطنت در این کشور را به دنبال داشته و افکارعمومی دراین زمینه چه فکر میکنند؟
تام ناگورسکی در گزارشی در پایگاه تحلیلی Grid مینویسد: الیزابت دوم محبوبیت داشت اما خاندان سلطنتی این طور نیست.
گاردین هم در سرمقالهای که پس از مرگ او منتشر شد، خاطرنشان کرد: او زمانی متولد شد که بریتانیا بر یک امپراتوری جهانی با ۶۰۰ میلیون نفر حکومت میکرد. او زمانی درگذشت که بریتانیا یک کشور متوسط اروپای شمالی با آینده نامشخص است.
حتی کسانی که چنین پیشبینیهایی را افراطی میدانند، اذعان دارند که آینده نزدیک برای بریتانیا مبهم به نظر میرسد. ستون اخیر فایننشال تایمز آغاز شد: ما دروغ نمیگوییم.بریتانیا وضعیت بدی داشته است.
نتایج نظرسنجیهای متعدد در چند سال اخیر هم حاکی از آن است که خاندان سلطنت محبوبیت زیادی در میان مردم انگلیس ندارند زیرا نام بسیاری از افراد این خاندان با رسواییهای اخلاقی وسوء استفادههای مالی داخلی و خارجی همراه شده است.
نتایج یک نظرسنجی که در رسانههای بینالمللی در ماه مه ۲۰۲۱ انعکاس یافت حاکی از آن بود که جوانان بریتانیا دیگر فکر نمیکنند که این کشور باید سلطنت را حفظ کند و آنها بیشتر خواهان یک رئیس دولت منتخب هستند.
طبق این نظرسنجی موسسه افکارسنجی YouGov، چهل و یک درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله انگلیسی گفتند که باید یک رئیس دولت انتخاب شود در حالی که ۳۱ درصد از حضور پادشاه یا ملکه در راس سیستم سیاسی این کشور حمایت کردند.
نکته حائز اهمیت این است که نتایج این گونه نظرسنجیها نشان میدهد که میان جوانان و افراد میانسال و کهنسال در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد و ایده تغییرنهاد سلطنت به سیستم انتخاباتی و مراجعه صندوقهای رای درمیان جوانان از مقبولیت بیشتری برخوردار است. به عبارت دیگر اقشار جوان در انگلیس روز به روز فاصله بیشتری با نهاد سلطنت در این کشور گرفتهاند.
فساد خاندان سلطنتی
برخی از اعضای خانواده سلطنتی در انگلیس چالشهای اخلاقی و مالی را به نام خود ثبت کردهاند. پایگاه خبری تحلیلی insider در ماه ژوئن (تیرماه) سال جاری در گزارشی با عنوان «زندگی سلطنتی همیشه آسان نیست» فهرستی از ۲۱ رسوایی اعضای این خاندان را فهرست کرده است.
برخی از موارد فهرست شده در این گزارش به شرح ذیل است:
– پادشاه ادوارد هشتم در سال ۱۹۳۶ تاج پادشاهی را رد کرد تا بتواند با یک زن مطلقه آمریکایی ازدواج کند.
-در سال ۱۹۹۵، دایانا در یک مصاحبه در مورد رابطه همسرش پرنس چارلز با کاملیا پارکربولز، سخن گفت.
– شاهزاده اندرو از حمایتهای سلطنتی و عناوین نظامی خود محروم شد.
– شاهزاده مارگارت عاشق مردی متاهل شد.
– در سال ۱۹۹۲ در حالی که شاهزاده چارلز و پرنسس دایانا در ازدواج یکدیگر بودند، رسانهها متن گفتوگوی دایانا و یک معشوقه ادعایی به نام «جیمز گیلبی» را منتشر کردند.
– پرنسس «آن» در سال ۱۹۹۲ اعلام کرد از شوهرش طلاق میگیرد. او با یکی از اعضای هیات سلطنتی ازدواج کرد.
– شاهزاده هری ۱۷ ساله در سال ۲۰۰۲ پس از اعتراف به پدرش که ماری جوانا را امتحان کرده است، یک روز را در مرکز توانبخشی Featherstone Lodge در لندن گذراند.
-شاهزاده هری ۲۰ ساله با لباسی که بازوبند نازیها را بسته بود، عکس گرفت.
– در سال ۲۰۱۲، شاهزاده هری در یک مهمانی خصوصی در لاس وگاس برهنه شد و عکسهای وی در روزنامه سان منتشر شد.
– در همان سال عکسی از «کیت میدلتون» همسر ویلیام منتشر شد که وی را مجبور به عذرخواهی کرد.
همچنین روزنامه «ساندی تایمز» در گزارشی نوشت چارلز در دوران ولیعهدی از «شیخ حمد بن جاسم آل ثانی» نخستوزیر سابق قطر، ۳میلیون یورو پول نقد در دیدارهای خصوصی در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ دریافت کرده است.
این روزنامه در آستانه به تخت نشستن چارلز در انگلیس اعلام کرد که این مبالغ در حساب موسسات خیریه زیرمجموعه بنیاد چارلز واریز شده و عمل خلافی صورت نگرفته است.
علاوه براین برخی رسانهها گزارش داده بودند که چارلز یک میلیون پوند از برادر بن لادن رهبر کشته شده گروه تروریستی القاعده و هدایایی از یکی از کشورهای عربی دریافت کرده است.
احتمال اعمال برخی تغییرات برای حفظ نهاد سلطنت
حتی بسیاری از طرفداران نهاد سلطنت در این کشور با توجه به هزینههای گسترده خاندان سلطنتی که از جیب مردم این کشور تامین میشود، خواستار تغییر و اصلاحاتی در وضعیت موجود هستند، مطالبهای که در اظهارات پادشاه جدید نیز انعکاس داشته است. وی تمایل خود برای کوچک کردن سلطنت در بریتانیا مطرح کرده است.
برخی دیگر از تحلیلگران میگویند: اگر سوال این باشد که پس از الیزابت دوم چنانچه قرار است نهاد سلطنت حفظ شود، اما تغییراتی را شاهد باشد، این اصلاحات و تغییرات چگونه و به چه شکل خواهد بود؟ موضوعی که شاید پاسخ گفتن به آن نیاز به زمان داشته باشد.
اما نکته حائز اهمیت این است که اکنون که الیزابت فوت کرده مخالفتها با اصل نهاد سلطنت احتمالاً فضای بیشتری برای مطرح شدن پیدا میکند و به همین دلیل فرضیه بروز اصلاحات در این نهاد حتی در حد شکل و ظاهر برای حفظ آن بیش از گذشته قوت میگیرد.
نکته حائز اهمیت این است که مدلهای متفاوتی از سلطنت در اروپا و اطراف بریتانیا، به ویژه در کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد. در این کشورها خانوادههای سلطنتی نسبتاً مدرن و زمینیتری به دلیل اصلاحات در این سیستم وجود دارد. به طور مثال پادشاهیها در اسپانیا و هلند تلاشهایی را برای مدرن سازی و نزدیک شدن به دموکراسی بیشتر انجام دادهاند که هریک نتایج متفاوتی کسب کردند.
پایگاه خبری دانشگاه آمریکایی Rutgers با انتشار گزارشی با عنوان «آیا سلطنت در انگلیس پس از ملکه الیزابت دوم ادامه خواهد داشت؟» نوشت: بریتانیا در ۷۰ سال گذشته تغییرات زیادی کرده است و در این مدت ملکه وظیفه دشوار و شاید غیرممکنی را داشت تا از نهادی محافظت کند که اصولاً مدتها از تاریخ فروش آن گذشته است.
این نشریه نوشت: نظام سلطنتی زنده مانده است، اما باید تغییر میکرد. در مقاطع مختلف، الیزابت به تلاشهایی برای مدرنیزه کردن سلطنت اجازه داد اما درعین حال آثار گذشته را حفظ کرد.
این گزارش حاکی است: رسانههای جمعی مدرن در انگلیس الیزابت و خانواده اش را به افراد مشهور جهانی تبدیل کردند. در سال ۱۹۹۷، مرگ دایانا چیزی را آشکار کرد که به نظر میرسید یک گسست خطرناک میان پادشاه و مردم بود. از آن زمان، وظیفه ایجاد یک سلطنت کاملاً مدرن همچنان به عنوان یک چالش در این سیستم باقی ماند، آن گونه که اصطکاک میان خانواده سلطنتی و هری و مگان آن را به وضوح نشان میدهد.