روسای جمهوری آمریکا؛ هر چه خودشیفتهتر، جنگافروزتر!
«جان پی. هاردن» کارشناس علوم سیاسی آمریکایی، شخصیت ۱۹ رئیسجمهوری آمریکا که بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۲۰۰۹ (از ویلیام مک کینلی تا جورج دبلیو بوش) بر سر کار بودند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و رابطه معناداری میان ویژگیهای شخصیتی رئیس دولت در دوران تصدی آنها و طول جنگهایی که وقوع آنها را عهدهدار بودند، شناسایی کرد. این پژوهش ارتباط مستقیمی میان میزان خودشیفتگی و جنگ افروزی را نشان میدهد.
جان پی. هاردن از دادههای استخراج شده از پایگاه دادههای Correlates of War و اطلاعات مربوط به جنگهایی که در طول یکسال، دستکم یکهزار کشته بر جای گذاشتهاند، برای تجزیه و تحلیل گزارش خود استفاده کرده است. با در نظر گرفتن این ویژگیها، ۱۱ عملیات جنگی توسط آمریکا در طول دوره مورد مطالعه ثبت شده است.
بر اساس یافته های بهدست آمده از این مطالعه که در Journal of Conflict Resolution منتشر شده است، سطوح بالای قاطعیت و هیجان طلبی و سطوح پایین فروتنی، تبعیت و صراحت برای سنجش تمایلات خودشیفتگی افراد بررسی شده است.
طبق نتایج این مطالعه، خودشیفتهترین روسای جمهوری آمریکا تنها در صورتی از جنگها خارج میشوند که بتوانند بگویند پیروز شدهاند. به این ترتیب، این دسته رهبران، جنگها را تا زمان یافتن راهی برای اعلام نوعی پیروزی، به درازا میکشانند. به گفته این کارشناس علوم سیاسی دانشگاه اوهایو، «آنها می خواهند قهرمان، قوی و با کفایت جلوه کنند، حتی اگر به قیمت جنگیدن فراتر از حد معقول باشد».
بر اساس این پژوهش، هشت رئیسجمهوری آمریکا که لیندون بی. جانسون و فرانکلین دی. روزولت در صدر آنها قرار دارند، با کسب امتیاز خودشیفتگی بالاتر از حد میانگین، به طور متوسط ۶۱۳ روز را در جنگ سپری کردند. در مقابل، ۱۱ رئیسجمهوری که میزان کمتری از خودشیفتگی را نشان دادند، به طور متوسط، ۱۳۶ روز در جنگ بودند. مک کینلی و هوارد تافت کمترین میزان از خودشیفتگی را داشتند.
روسای جمهوری همچون روزولت و نیکسون که از نظر خودشیفتگی رتبه بالاتری داشتند، منافع شخصی را بر منافع دولتی در اولویت قرار دادند و به درگیریها برای مدت طولانیتری ادامه دادند. از سوی دیگر، آن دسته از روسای جمهوری آمریکا همچون مک کینلی و آیزنهاور که امتیاز کمتری در خودشیفتگی داشتند، تمایل داشتند که منافع آمریکا را در اولویت قرار دهند. بر خلاف روسای جمهوری جنگافروز، در دوره این دسته رهبران، جنگها در اسرع وقت به پایان رسیدند.
این مطالعه نشان میدهد که رابطه میان دو مولفه خودشیفتگی و جنگافروزی حتی با در نظر گرفتن عوامل دیگر، مانند فضای سیاسی در ایالات متحده، منطقهای که در آن جنگ در حال وقوع است، توازن قوا بین طرفهای جنگ و اینکه آیا شخص رئیسجمهوری به شرایط جنگ واقف است یا خیر، همچنان برقرار است.
هاردن خاطرنشان میکند: رؤسای جمهوری خودشیفته بیشتر از سایر روسای جمهوری، وقت خود را صرف نگرانی در مورد تصویر خود در افکار عمومی میکنند. این کارشناس علوم سیاسی معتقد است: این انگیزهها به ویژه میل به مراقبت از وجهه شخصی نزد افکار عمومی باعث میشود که جنگ ها بیش از حد لازم به طول بیانجامند.