آخرین و مهمترین خبرهای اجتماعی

از «اتوبوس‌خوابی» تا ابداع مدل دیگری از «خواب نامنصفانه»

اداکسو
از «اتوبوس‌خوابی» تا ابداع مدل دیگری از «خواب نامنصفانه»

ابداع روش‌های «خوابِ نامنصفانه» از کارتن‌خوابی گرفته تا اتوبوس‌خوابی نتیجه‌ی تکرار و حل نشدن موقعیت‌های نامنصفانه‌ی قبلی هستند که بسیاری از مسئولان شهری و کشوری تصمیم دارند آن را حاشیه بدانند نه متن.

«تراژدی موقعی اتفاق می‌افتد که برای دست یافتن به زندگی‌ِ اندکی بهتر باید از میان جهنم عبور کنیم»، مصداق عینی این جمله‌ی «تری ایگلتون»، نظریه‌پرداز بریتانیایی همین افرادی هستند که درپی کار و امرار معاش آواره‌ی این شهر و آن شهر می‌شوند و بی‌سرپناه از لابه‌لای آسیب‌های اجتماعی سر در می‌آورند، وقتی خواب به‌عنوان یک حق اولیه و طبیعیِ هر انسانی برای آن‌ها تبدیل به کارتن‌خوابی می‌شود یعنی کسانی وجود دارند که تصمیم می‌گیرند برای اندکی زندگیِ بهتر از میان جهنم عبور کنند و این لحظه‌ی خلق یک تراژدی است.

اما نگارنده معتقد است فاجعه‌ی بعدی جایی رخ می‌دهد که آدم‌های بی‌سرپناه در مسیر خلق شدن این تراژدی دست به ابداع بزنند. وقتی کارتن‌خوابی به گورخوابی تبدیل شد همه تعجب کردند، اما بی‌تردید این یک ابداع بود، ابداع ناخوشایندی که خلق شده بود، موجودیت داشت و گروهی از انسان‌ها درگیر آن بودند هرچند گروهی دیگر نخواستند این واقعیت تلخ را ببینند. اما این‌جا پایانی برای تکرار یک تراژدی با مدل‌های مختلف نبود، قبل یا بعد از گورخوابی، پشت‌بام خوابی، گودال خوابی، اتوبوس خوابی، پیکان خوابی ابداع شد و حالا احتمالاً گروهی از انسان‌های در معرض آسیب درپیِ ابداع کردن یک مدل دیگر از این شب خوابیدن‌های نامنصفانه هستند.

موضوع این یادداشت پیدا کردن یا حدس زدن مدل بعدی از این خواب نامنصفانه نیست، اما نگارنده قصد دارد یک دلیل برای ابداع قریب‌الوقوع تراژدی بعدی عنوان کند، شاید نکته تلخ این ماجرا همین انتظار مواجه شدن با مدل جدید باشد.

مفهوم‌بندی این ایده به نظریه‌ی «پنجره‌های شکسته» برمی‌گردد، «جورج کلینگ» و «جیمز ویلسون» سال ۱۹۸۲ در مقاله‌ای با همین عنوان نوشتند: «ساختمانی با تعداد پنجره‌ی شکسته تصور کنید، اگر پنجره‌ها تعمیر نشود، خرابکاران وسوسه می‌شوند تا چند پنجره‌ی دیگر را نیز بشکنند، نهایتاً ممکن است به ساختمان دستبرد بزنند و همان‌جا بمانند.» ایده‌ی آن‌ها اگرچه در حوزه‌ی جرم‌شناسی مطرح شد اما بعدتر محققان علوم اجتماعی و اقتصاد هم از آن بهره بردند. طوری‌که این جمله‌ به‌عنوان درک عمومی از این نظریه ارائه شد: «تصاویر ناپسند و «موقعیت‌های رها شده» موجب بروز، تکرار و تشدید کردارهای نامطلوب می‌شود.»(جستارهایی در سرمایه اجتماعی در ایران: ۱۳۹۵: صفحات ۳-۵)

نکته اصلیِ این بحث همین موقعیت‌های رها شده است، وقتی یک موقعیت نامنصفانه مانند فقر در وضعیت رهاشدگی روبه تشدید شدن میل می‌کند، وقتی توزیع نامنصانه فرصت‌ها سبب‌ساز دیده نشدن انسان‌ها می‌شود، حتما آدم‌هایی هستند که برای اندکی زندگیِ بهتر تصمیم بگیرند از میان جهنم عبور کنند، جهنمی که آن‌ها را به کوچه و پس‌کوچه‌های انواع آسیب‌های اجتماعی سوق می‌دهد، از فقر گرفته تا اعتیاد و تن فروشی مصداق‌های همان پنجره‌های شکسته‌ای هستند که هیچ‌وقت تعمیر نشدند تا پنجره بعدی شکسته شود، ابداع روش‌های خوابِ نامنصفانه از کارتن‌خوابی گرفته تا اتوبوس‌خوابی نتیجه‌ی تکرار و حل نشدن موقعیت‌های نامنصفانه‌ی قبلی هستند که بسیاری از مسئولان شهری و کشوری تصمیم دارند آن را حاشیه بدانند نه متن. حالا با این حاشیه انگاری باید منتظر یک ابداع جدید از خواب نامنصفانه بود، ابداعی که بعد از هویدا شدن تبدیل به تیتر رسانه‌ها شود.

*روزنامه‌نگار

۴۷۲۳۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا