آخرین و مهمترین خبرهای اجتماعی

ابتذال در حمایت از حیوانات؛ بررسی باورهای غلط درباره حیوانات رهاشده

اداکسو
ابتذال در حمایت از حیوانات؛ بررسی باورهای غلط درباره حیوانات رهاشده

حمایت از حیوانات، همچون بسیاری از امور دیگرِ جامعه‌ی ما تا حد زیادی به ابتذال کشیده شده است!

در واقع، مدیران دستگاه‌های اداری ما، در زمینه‌ی موضوعی مانند «سگ‌گردانی» و سگ‌دوستی هم به‌علت طرح غلط قضیه و اقدام‌های افراطی، نه‌تنها به آن‌چه که می‌خواسته‌اند نرسیده‌اند، بلکه آن را در عمل ترویج کرده‌ و قضیه را به جایی رسانده‌اند که اشخاص بسیاری، با هر اقدام در جهت کنترل حیوانات ولگرد به مخالفت آشکار برخاسته‌اند.

این اشخاص، از طریق تنی چند از هنرپیشه‌های معروف و حتی بعضی مدیران ارشد وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها، و با استفاده از امکانات ارتباطی امروزین، شبکه‌هایی درست کرده‌اند که غذارسانی به سگ و گربه‌های ولگرد را به یک «جنبش» مخرب و البته در موردهایی، به یک کسب‌وکار کثیف بدل کرده‌اند.

هزاران عکس و فیلم و بی‌شمار مقاله و گزارش درباره‌ی خطر سگ و گربه‌های رهاشده برای بهداشت و سلامتی انسان و درباره‌ی گزندهای مرگبار این دو حیوان دست‌آموزِ انسان به حیات وحش وجود دارد. اما حامیانِ جامعه‌ستیز و پرخاشگر سگ و گربه (که حساب‌شان با اکثریت کسانی که ساده‌دلانه به حیوانات غذا می‌دهند، جدا است) با وقاحت حتی کشته شدن بچه‌ها توسط سگ که فقط دو موردش در همین یکی دو ماه اخیر در بابل و بیرجند رخ داد و ده‌ها مورد مرگ بر اثر هاری و آسیب‌دیدگی‌های پرشمار بر اثر سگ‌گزیدگی را انکار می‌کنند.

در میان گفته‌های سگ‌دوستان افراطی و بی‌مسوولیت، یعنی آنانی که به‌جای نگهداری سگ نزد خودشان، برای سگ‌های کوی و کوه غذا می‌برند، چند جمله‌ی پرتکرار دیده می‌شود:

* «سگ‌ها فرشته‌های مهربان و دوست انسان هستند»؛ گزاره‌ی بسیار غلطی که انکار یک اصل اساسیِ است که انسان را به نگهداری سگ ترغیب کرده است. انسان‌ها از هزاران سال پیش سگ را برای دفاع از خود در برابر دیگران (اعم از انسان‌های دیگر و حیوانات دیگر) نگه داشته‌اند. امروزه هم بیشترین کاربرد سگ، نگهبانی است که هیچ سنخیتی با مهربانی ندارد. سگ، حداکثر ممکن است به صاحب خود و به کسانی که صاحب امر می‌کند، روی خوش نشان دهد و در برابر دیگران به‌شدت پرخاشجو است. سگ حتی با هم‌نوع خودش مهربان نیست و هر آدم عادی دیده است که وقتی سگی به سگ دیگر می‌رسد، چگونه به طرف او هجوم می برد.

* «سگ فقط در صورتی که بترسد یا مورد حمله قرار گیرد، به انسان حمله می‌کند»؛ سالانه هزاران مورد سگ‌گزیدگی در ایران رخ می‌دهد که طبق آمار انستیتو پاستور ایران، بیشترین سگ‌گزیدگی‌های مستند را صاحبان سگ‌ها متحمل می‌شوند. به عبارت دیگر، سگ حتی به صاحب خود هم حمله می‌کند… حال چگونه یک بچه‌ی کوچک یا هر شخص دیگر باید دریابد که فلان سگ یا گله‌ی سگ‌ها که سرِ راهش قرار گرفته‌ بی‌خطر است یا نترسیده و حمله نمی‌کند؟! وانگهی، غذارسانی به سگ‌ها کار را به جایی رسانده که سگ‌های ولگرد در حاشیه‌ی شهرها بسیار تنومند و خوف‌آور شده‌اند؛ همه می‌دانند که اگر از سگ بترسی و فرار کنی، سگ تعقیبت می‌کند و همین امر است که بیشتر سگ‌گزیدگی‌ها را پیش می‌آورد، و البته گونه‌های حیات وحش مانند قوچ و میش و بز کوهی و… را نیز هدف حمله ی سگ قرار می‌دهد.

* «اگر سگ‌های یک منطقه جمع‌آوری شوند، از جاهای دیگر قلمرو آن‌ها اشغال می‌شود»؛ یعنی انسان قادر به حذف سگ از محیط‌های طبیعی یا مسکونی نیست! سخن بسیار غلطی که به توانایی انسان در چیره شدن بر حیوانات (که البته شخصاً از این توانایی خشنود نیستم!) شک دارد. انسان توانسته نسل بسیاری از ماهیان اقیانوس‌ها و مرغان آسمان را نابود یا در مواردی تا یک‌صدمِ سی چهل پیش کاهش دهد. برای مثال شمار پستانداران بزرگ ایران، امروزه یک‌دهم شمار آنها درچهل سال پیش است و در بعضی منطقه‌ها به‌ صفر رسده است. با این وصف، آیا حذف سگ و گربه‌های آزاررسان ناممکن است؟!

* «سگ‌ها حق دارند زندگی کنند»؛ گزاره‌ای که موذیانه در برابر گفته‌های مدافعان محیط زیست و بهداشت قرار می‌دهند. مخالفان ولگردیِ سگ و گربه، دوستداران واقعی حق حیات و مخالف حمایت از چرخه‌ی نکبت‌بار تکثیر حیوانات دست‌آموز و رهاسازی آن‌ها در سرما و گرما و کوه و دشت هستند. هر آن‌چه سگ و گربه که به‌صورت ولگرد می‌بینیم، حاصل بی‌مسوولیتی انسان‌هایی است که در یک زمان حیوانی داشته‌اند (چه به‌عنوان سگ گله، یا سگ نگهبان یا حیوان خانگیِ همدم) و بعد آن حیوان یا توله‌هایش را رها کرده‌اند. غذارسانی به حیوان رهاشده فقط سبب ادامه‌ی این روند آزاردهنده و غیرانسانی می‌شود. به‌علاوه نباید این حرف نادرست را زد که «سگ هم زیستمندی است مانند زیستمندان دیگر!» چرا که حساب این حیوان، مانند گاو و گوسفند و دیگر دام‌ها، به‌کلی از حساب طبیعت جدا است و همان‌طور که ورود دام به طبیعت باید تابع مقررات باشد، برای سگ و گربه هم باید همین‌طور باشد. با این تفاوت بزرگ که گاو و گوسفند علفخوار هستند، مهاجم نیستند، و نقش اساسی در اقتصاد و تغذیه‌ی آدمیان دارند، اما سگ و گربه موجوداتی به‌شدت مزاحم برای طبیعت هستند و جای آنها فقط در داخل املاک خصوصی است و در محیط‌های عمومی باید تحت کنترل دائمی صاحبانشان باشند.

* «جمعیت سگ‌ و گربه‌ها را می‌توان با عقیم‌سازی کنترل کرد»؛ چیزی که در عمل به دلیل دشوار بودن کار، پرهزینه بودن آن و ناکارآیی کافی ناممکن است. عقیم‌سازی فقط برای جلوگیری از تکثیر سگ یا سگ‌هایی که شخص نگهداری می‌کند، کارآمد است. از این گذشته، پژوهش‌ها و مشاهده‌های چشمی پرشمار نشان داده که سگ‌های عقیم تمایل به ایجاد گله پیدا می‌کنند و برای حیات وحش خطرناک‌تر از سگ‌های معمولی هستند. اگر هم قرار باشد، صدها هزار سگ را عقیم و سپس نگهداری کنیم، توجیه اقتصادی این کار پرهزینه که خلافِ خوی و طبیعت سگ و گربه هم هست، چیست؟!

* «طبیعت ایران مشکلات زیادی دارد، چرا به آنها نمی‌پردازید؟!»؛ این یک مغالطه‌ی بزرگ است و فقط توجیهی است برای ادامه دادن تخلف‌های خودشان در سایه‌ی تخلف‌های دیگر.

در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر، قوانین و مقررات متعددی هست که برپایه‌ی آنها غذارسانی به حیوانات ولگرد یا رهاسازی سگ و گربه در محیط‌های طبیعی و فضاهای عمومی شهری را می‌توان جرم تلقی کرد، اما مسوولان مربوط، در اِعمال این قانون‌ها قصور دارند و این امر، بعضی اشخاص را که در حال ضربه زدن به بهداشت عمومی و محیط زیست کشور هستند، متجاهر کرده است. ماده‌ی ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی که هر اقدام تهدیدکننده‌ی بهداشت عمومی را جرم انگاشته، بند ۱۵ ماده‌ی ۵۵ قانون شهرداری‌ها که جمع‌آوری حیوانات مریض و مضر و ولگرد را وظیفه‌ی شهرداری‌ها قرار داده، بند ۱ ماده‌ی ۱۰ اساسنامه‌ی دهیاری‌ها که «دفع حیوانات مبتلا به امراض واگیر، بلاصاحب یا مضر» را از وظایف دهداری ها تعیین کرده، «دستورالعمل کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد» مصوب ۱۳۸۷ وزارت کشور، و «شیوه‌نامه‌ی نظارت بر نحوه‌ی نگهداری سگ‌های گله و نگهبان» تدوین‌شده توسط سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور… بخشی از مقررات ناظر بر موضوع حیوانات ولگرد است که باید اِعمال شود اما تا حد زیادی معطل مانده است.

طبیعت ایران از عامل‌های بسیاری در رنج و سختی است، موضوع حیوانات مهاجم مانند سگ و گربه نیز یک معضل بزرگ و تهدید خطرناک است که مسوولان امر و کنشگران محیط زیست و فعالان امور اجتماعی حتماً باید به آن ورود کنند.

* کنشگر محیط‌زیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا