آخرین و مهمترین اخبار سیاسی

آمریکا نقش اول سناریوی غارت حقوق دریایی لبنان

اداکسو

در شرایطی که هرروز اخبار و موضع‌گیری‌های جدیدی در پرونده ترسیم مرزهای دریایی لبنان و فلسطین اشغالی اعلام می‌شود بسیاری از ناظران امور منطقه با اشاره به نقش پررنگی که آمریکا در این پرونده ایفا می‌کند معتقدند اکنون لبنان و رژیم صهیونیستی و شاید کل منطقه با معادله سختی در سواحل دریای مدیترانه روبه‌رو هستند و این معادله قطعاً بازنده و برنده خواهد داشت.

در اینجا بهتر است ابتدا نگاهی به تحرکات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا جهت جلوگیری از رسیدن لبنانی‌ها به حقوق دریایی خود بیندازیم. شرکت توتال فرانسه که متعهد به حفاری و اکتشاف برای لبنان در آب‌های منطقه‌ای این کشور بود در سال 2020 تصمیم گرفت فعالیت خود را در بلوک شماره 4 واقع در سواحل لبنان متوقف و کشتی و تجهیزات خود را از این منطقه خارج کند، علاوه بر آن شرکت مذکور فرانسوی گزارش کار خود در این بلوک را نیز به لبنان ارائه نداد.

بعد از آن اطلاعات درزیافته نشان داد که تعلیق کار شرکت توتال فرانسه در بلوک‌های لبنان در پاسخ به یک دستور سیاسی صادرشده از جانب ایالات متحده بوده است و خودِ این شرکت با ارسال نامه‌ای به لبنان به این موضوع اشاره و اعلام کرد که بعد از حصول یک توافق میان اسرائیل و لبنان در پرونده مرزبندی دریایی، کار خود را در منطقه آبی لبنان از سر خواهد گرفت، این درحالی است که بلوک شماره 4 که شرکت فرانسوی متعهد به فعالیت در آن بود بیش از 70 کیلومتر از منطقه مورد مناقشه فاصله دارد.

دیوید شنکر و اعتراف به محاصره لبنان توسط آمریکا

در آستانه انتخابات پارلمانی لبنان در ماه مه گذشته، «دیوید شنکر» دستیار سابق وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه طی سمیناری در مؤسسه واشنگتن اظهاراتی جدی مطرح و در آن به نقش عمده دولت آمریکا در بحران لبنان اشاره کرد.

در آن زمان دیوید شنکر درباره تحریم‌های اعمال‌شده علیه لبنان صحبت و اشاره کرد که هدف واشنگتن ضربه زدن به اقتصاد لبنان بوده است.

آن‌گونه که از صحبت‌های دیوید شنکر می‌توان فهمید، آمریکا قصد داشت با تحریم اقتصادی علیه لبنان دولت این کشور را وادار به تسلیم شدن در پرونده مرزبندی دریایی کند تا لبنان در این پرونده کاملاً تابع سیاست‌های ایالات متحده باشد.

روشن است که آمریکا از دهه گذشته با تعیینِ به‌اصطلاح میانجی‌های متعدد در پرونده مناقشه مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی یکی از بازیگران اصلی این پرونده بوده که به‌خلاف ادعاهایش درباره میانجیگری، صرفاً برای منافع اسرائیل تلاش کرده است. بعد از تعیین «آموس هوکشتاین» به‌عنوان میانجی جدید در این پرونده که تابعیت اسرائیلی دارد، تغییر چشمگیری در ماهیت رویکرد آمریکا نسبت به پرونده مرزبندی دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی به وجود نیامد و او هم مانند سایر مهره‌های آمریکایی روش فریبکاری را اتخاذ کرد. مجموعه تحرکاتی را که هوکشتاین از ابتدای مأموریتش در این پرونده انجام داده است، می‌توان به‌شکل زیر ارزیابی کرد:

ـ تلاش برای کشاندن لبنان به مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر از طریق ارائه پیشنهاداتی همچون استخراج مشترک در میادین گازی منطقه مورد مناقشه و ایجاد صندوق سرمایه‌گذاری مشترک و تقسیم سود.

ـ باج‌گیری از لبنان از طریق ربط دادن پرونده مرزبندی دریایی به پرونده واردات گاز و برق از مصر و اردن.

ـ تلاش برای تسلیم کردن لبنان مقابل شروط آمریکایی ـ صهیونیستی در پرونده مناقشه مرزی از طریق دادن وعده‌‌های واهی برای حل بحران اقتصادی لبنان.

ـ اصرار بر عقب‌نشینی لبنان از منافع خود در منطقه آبی این کشور و به‌طور خاص بلوک‌های شماره 8 و 9 که در مالکیت لبنان قرار دارد.

اما با وجود این، همه 4 روشی که فرستاده آمریکایی در پرونده مذکور به‌کار گرفت به‌لطف ورود مقاومت به این پرونده شکست خورد.

سقوط معادله آمریکا در پرونده مناقشه مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی

ممانعت کشورهای غربی و آمریکا از رسیدن لبنان به حقوق طبیعی خود مسئله جدیدی نیست و در طول تاریخ بارها تکرار شده است، در سال 1926 که لبنان مستعمره فرانسه بود همواره از دسترسی به حقوق و منابع طبیعی خود محروم می‌شد، اما در مرحله فعلی ورود مستقیم مقاومت به پرونده مرزبندی و دفاع از حقوق دریایی لبنان در مدیترانه همه معادلات دشمنان را به هم ریخت.

به‌طور خلاصه حزب‌الله و سید حسن نصرالله با مواضعی که اتخاذ کردند و همه از آن آگاه هستند موفق شدند معادله فرستاده آمریکایی را نابود و معادله خود را تثبیت کنند، همین مسئله موجب شده است آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در تجاوز به حقوق لبنان احساس راحتی نکنند و شبانه‌روز در فکر رسیدن به راهکاری برای خروج از این بن‌بست باشند.

سناریوهای مورد انتظار در پرونده مرزبندی دریایی

بر همین اساس می‌توان احتمالات و معادلاتی برای مرحله آینده در پرونده مرزبندی دریایی لبنان و فلسطین اشغالی در نظر گرفت که بخش مهمی از آن به تحرکات آمریکا بستگی دارد؛

ـ در سناریوی اول ممکن است آمریکا تصور کند مقاومت در شرایط فعلی لبنان آمادگی جنگ را ندارد و به‌سمت گزینه نظامی نخواهد رفت. آمریکایی‌ها ممکن است همچنین مجدداً به سیاست فشار حداکثری علیه لبنان و یا تشدید آن در ماه‌های آینده برگردند و شاید شاهد وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی لبنانی‌ها باشیم.

اما تجربه ثابت کرده است که توان نظامی حزب‌الله در لبنان هرگز تحت‌تأثیر محاصره‌ها و حواشی و چالش‌های داخلی و خارجی این کشور قرار نمی‌گیرد و ازآن‌جایی که هدف اصلی مقاومت دفاع از مردم لبنان و بهبود زندگی آنهاست، اگر واشنگتن قصد تشدید تحریم‌ها ضد لبنان با هدف تسلیم کردن این کشور در پرونده مناقشه مرزی را داشته باشد، چه‌بسا که انگیزه حزب‌الله برای حمایت از ملت لبنان با استفاده از قدرت نظامی بیشتر شود.

ـ مقاومت معادله «استخراج در برابر استخراج» را ترسیم کرده است؛ به این معنا که اگر صهیونیست‌ها حتی قصد بهره‌برداری در میادینی غیر از منطقه مورد مناقشه در دریای مدیترانه را دارند باید لبنان نیز بتواند از بلوک‌های خود بهره‌برداری کند و آمریکا مجوز لازم برای فعالیت شرکت‌های بین‌المللی در مناطق لبنان را صادر کند.

حزب‌الله می‌خواهد پرونده ترسیم مرزهای دریایی هرچه زودتر به نتیجه برسد تا لبنان بتواند نفت و گاز حاصل از دریای مدیترانه را در ساختار اقتصادی خود بگنجاند و این مسئله کمک زیادی به رفع محاصره اقتصادی لبنان خواهد کرد.

بنابراین معادله دشواری در دریای مدیترانه در مرحله آینده وجود دارد، به‌ویژه اینکه اروپا و آمریکا نیز شاهد تحولات جدیدی خواهند بود. اروپایی‌ها هنوز نتوانسته‌اند راهکار مناسبی برای خروج از بحران انرژی پیدا کنند و آمریکا نیز هم‌زمان با گرفتاری در بحران سوخت ماه آینده وارد انتخابات میان‌دوره‌ای می‌شود. از سوی دیگر مهلت تعیین‌شده برای صهیونیست‌ها جهت عقب‌نشینی از منطقه مورد مناقشه به‌زودی در ماه سپتامبر به پایان می‌رسد و بعداز آن گزینه نظامی روی میز خواهد بود.

در اینجا آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد محاصره خود علیه لبنان را بشکند و اجازه دهد این کشور به حقوق طبیعی خود دست یابد یا اینکه قصد دارد رژیم صهیونیستی را به‌سمت جنگی سوق دهد که هیچ‌گونه آمادگی برای آن ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا