چرا اسلام در چین امنیتی شد؟
کارشناس و سفیر اسبق ایران در تحلیلی در خصوص جایگاه اسلام در چین گفت: اسلام علیرغم اینکه به عنوان یک دین، بخشی از تاریخ و میراث و فرهنگ چین است، ولی شاکلۀ امنیتی پیدا کرده است. و آنچه بر وخامت اوضاع میافزاید، تحریک رسانهای و تبلیغاتی و سیاسی غربیهاست.
به گزارش خبرآنلاین، محمد مسجدجامعی در تشریح جایگاه دین اسلام در کشور چین گفت: اسلام نیز بخشی از تاریخ و فرهنگ چین و دین بومی این سرزمین است. ظاهراً حتی قبل از اینکه پکن پایتخت چین بشود، مساجدی در آنجا وجود داشته است. در مناطق شرقی چین که همان «ترکستان شرقی» باشد که هماکنون بدان سین کیانگ میگویند، مساجد متعددی وجود داشته و وجود دارد. چین تا قبل از انقلاب کمونیستی و حاکمیت رژیم کمونیستی، مشکل چندانی با مسلمانهایش نداشت و آنها بخشی از فرهنگ چین بودند. در مقام مقایسه در همان دوران، تزارهای روس با بخش مسلماننشین خود مشکلات بیشتری داشتند.
وی افزود: زمانی که مدیرکل فرهنگی وزارت امور خارجه بودم، خانم ساچیکو موراتا، همسر ژاپنی آقای ویلیام چیتیک اسلامشناس و شیعهشناس برجسته، همراه با شوهرش به ایران آمد. زبان فارسی را نیز خوب میدانست. از کارهای پژوهشیاش پرسیدم و او پاسخ داد که بر روی نسخههای خطی قدیمی به زبان چینی کار میکند که مسلمانهای چین نوشتهاند و تلاش کردهاند تا دین اسلام را به زبان چینی توضیح دهند. میدانید که اصولاً تبیین یک دین توحیدی مانند اسلام به زبان چینی کار خیلی سختی است؛ چرا که زبان آنها فاقد چنین مفاهیم و در نتیجه اصطلاحاتی است. ولی ایشان میگفت که آنها به گونه موفقیتآمیزی این کار را انجام دادهاند. اگر اشتباه نکنم، میگفت که هفده نسخۀ خطی در اختیار دارد و مشغول کار بر روی آنهاست. بگذرم. این را گفتم تا نشان دهم که اسلام بخشی از تاریخ و فرهنگ چین بوده است و البته این اسلام به دلائل فراوانی آمیخته با زبان و ادبیات فارسی است. اصطلاحات دینی آنها عموماً به این زبان است و نه زبان عربی.
وی اضافه کرد: بعد از آمدن کمونیستها، مسلمانها با یک سلسله مشکلات مواجه شدند. انقلاب فرهنگی در سال 1968 میکوشید جامعۀ چین را یکدست و همگن سازد. میدانید که اکثریت مردم چین از نژاد «هان» هستند و به استثنای برخی قسمتها، چین مجموعه و جامعۀ تقریباً یک دست و منسجمی است. به سبب همین رویکرد فرهنگی-اجتماعی 1968 مجموعهای از مشکلات پدید آمد که بخشی از آن دامنگیر مسلمانهای اویغور در منطقۀ سینککیانگ شد. بخشی دیگر نیز دامن مغولهای تبت گرفت.
وی در پایان گفت: این مشکلات ادامه یافت و بعد از فرپاشی شوروی و آزاد شدن کشورهای مسلماننشین آسیای مرکزی و سپس روی کار آمدن طالبان و مخصوصاً بعد از پیدایش گروههای تکفیری داعش و النصره و مانند آن، به دلایل مختلف بخشی از جوانان مسلمان چین نیز جذب ایدئولوژیهای تکفیری شدند و در طی سی سال اخیر، شرایط جدیدی پدید آمد که باعث شد فضای مناطق مسلماننشین چین بیش از اندازه امنیتی شود. و در حال حاضر، اسلام علیرغم اینکه به عنوان یک دین، بخشی از تاریخ و میراث و فرهنگ چین است، ولی شاکلۀ امنیتی پیدا کرده است. و آنچه بر وخامت اوضاع میافزاید، تحریک رسانهای و تبلیغاتی و سیاسی غربیهاست.
>>> مشروح این مقاله را بخوانید:
چین امروز؛ راستگرایی سیاسی و دینی
310311