تجربه معلمی من
خبرگزاری فارس، یادداشت – صدیقه شاکری – دیدن، نگاه کردن و عمیقتر خیره شدن به رخدادهایی که در حال وقوع است برای من که عمرم را در تحصیل، تدریس و مدیریت به سر بردهام و نفس به نفس دختران دانشآموز را با تمام وجود خواستهها و امیال آنها درک کردهام و نیاز آنها را به عاطفه و پناه بردن به آغوش معلم، مربی، مدیر و وجود مهربانی که برایشان مادری کند میدانم.
سخت است که اکنون ببینم جماعتی از آنان در سن شکوفایی استعدادهایشان بازیچه تصمیماتی شوند که دنیای مجازی در گذر زمان تا عمق نیت، انگیزه، سلیقه، رفتار و هدفگذاری برای آیندهشان نفوذ کرده است و آنچنان پیوند با فضای مجازی، خلوتهای آنان را به شیوههای جذاب و البته هدفمند برای جانمایی آنان در مقابله با هویت، ارزشها، باورها و آرمانهای انقلاب بزرگ به صحنه کشیده است که با تمام هیجان و از عمق وجود حاضرند همه داشتههای خود را برای جلب رضایت پیامدهندگان به صحنه بکشند.
در طول مدت خدمتگزاریم و همنشینی با معلمین همکار و دانشآموزان، پدیده حیا، وقار و بزرگ منشی و اقتدار زن در جامعه مسئله اصلیمان بود، آنچنان که به هر ترتیب اجازه به اراذل و اوباش نمیدادیم تا چشم هرزهشان به دنبال تهدید عفت حریم دختران دانشآموزمان شود.
اینکه با چه ترفند و شیوهای شیاطین نقابدار توانستند برخی فرزندان این سرزمین را از جایگاه بلند هویتی و نزدیک شدن به شخصیت مریموارگی، زینبگونگی، و فاطمهدوستی، به حضور در میدان برهنگی، تنفروشی، هرزگی و دهندریدگیهای سخیف حتی پستتر از آنچه که در غرب وحشی و بیهویت اتفاق میافتد بکشانند، بسیار جان خراش است.
تجربه معلمی من میگوید تردید نباید کرد وقتی حریم عفت و وقار دختری با تصویری، کلامی، پیامکی، طنزی، فیلمی و چتی دچار خدشه شد گامهای بعدی آن آموختهها در فضای بیرون از دنیای مجازی، خواهد بود. گرد هم آمدن، در خلوت و پستوهای ناهنجاریها و قانونشکنیها، پناه بردن به روانگردان و الکل، ارتکاب به بیشرمانهترین جنایتها و خودسوزی و خودکشی پایان مسیری است که ابتدای آن با تن دادن به ترک خوردن عفت اتفاق افتاد. فهرست مطولی از ناهنجاریها وجامعهستیزیها از زبان آمار در دنیای اینچنین که خیانت به مقام زن کردهاند را پیش رو قرار میدهد. چه کسی از مدعیان شعار زن زندگی آزادی باور میکرد گام به گام از تشویق به برهنگی و هنجارستیزی تا به آتشکشیدن و تخریب اماکن، کار این جماعت به رگبار بستن زن و مرد و کودک زاِئران حرم شاهچراغ بکشد و هنوز کمترین عذاب وجدانی آنان را از این کژراهه باز ندارد.
با نگاهی به قرارگاه پشت صحنه تصمیمساز اغتشاشات میتوان دید، بیآبروترین رژیمهای کودککُش، نژادپرست و غاصب همچون رژیم صهیونیستی و همپیمانان آمریکایی و اروپایی آن با خبیثترین حاکمیت شیطان صفتی چون آلسعود وهابی حلقه اصلی این تصمیمسازی هستند. از سوی دیگر شبکههای گسترده رسانهای و بنگاههای تولید فیلم و سریال طی دورههای زمانبندی شده چنین وارونگی را در جامعه ما رقم زدند. به زعم آنها با تعیین ضربالاجل هفته، ماه، سال یا پایان دههها از پیروزی انقلاب نشان داد پیشگویی غلبه بر نسل جوان این کشور به سادگی که آنها تصور میکنند نیست. باقی ماندن بر میثاق انقلاب را نمیتوان جدای از هدایت رهبران فکری و جهاد مقدس معلمین و مدیران متعهد در توجیه دانشآموزان برای دیدن حقایق در پس واقعیتها را نادیده گرفت، چگونه میتوان نقش فرهنگ ایثار و جهاد و پایمردان میدانهای نبرد و مدافعان حرم و روحیه جهاد گران عرصه سازندگی را نادیده گرفت، اگر ستارههای هدایتگری چون بروجردی، باکری، متوسلیان، همت، صیاد، بابایی، شیرودی حاج قاسم سلیمانی و… نبودند همان پیشبینیهای کوتهبینانه دشمن برای فروپاشی نظام محقق میشد.
موج جدید این روزها که با شعار زن، زندگی، آزادی می خواهد خواب روان پریشان در کمین نشسته را برای ایران اسلامی رقم بزند با تبیین درست واقعیت، موشکافانه و روشنگرانه به تحلیل دادهها و روشها نشستن، میتواند ما را مهربانانه و هوشمندانه به جماعت هیجانزده معترض و از اخلاق و ارزشهای فاصله گرفته از انقلاب نزدیک کند.
آنچنان که طی چند هفتهای که از آغاز این ماجرا گذشت صبوری نظام و مردم و واکنش شیطنتآمیز جبهه استکبار و گروههای وطنفروش معاند و بیآبرو دست پنهان آنها را برای مقابل قرار دادن مردم با یکدیگر رو کرد. ما میتوانیم عاطفی و مهربانانه در محیطهای آرام با بهرهگیری از استدلال متناسب با قدرت درک مخاطب، آنها را به سوی حقیقت پنهان شده در پشت واقعیتهای تزئین شده رهنمون کنیم.
تجربه معلمی من با تکیه بر شیوه و روش امام راحل و مقام معظم رهبری و مراجعه به نمونههای تاریخی میگوید فطرت الهی بشر با زلال اندیشه قرآنی و استدلال مهربانانه، مادرانه این تهدید را همچون گذشته به فرصتی جدید برای دخترانمان و آیندهسازان جامعه مبدل خواهد کرد. در روی کره زمین جز صدای تحسین بر نخواهد خواست که بدانند در ایران مجتهدین و بزرگ اندیشمندان ما قرنها افتخارشان بر این است که محل دفن شان زیر پای زنی به نام حضرت فاطمه معصومه(س) قرار گیرد که مظهر کمال انسانیت و معنویت است.
تمام مکاتب بشری و اقمار نظام سلطه قادر نیستند نمونه این چنینی را در تاریخ و جغرافیای کشورشان در ارج نهادن به مقام زن معرفی کنند، طراحی دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی» یک فریب بزرگ برای سقوط جایگاه زن به حیوانیت و شیءانگاری زن و اهانت به این مظهر جمال و جلال است.
پایان پیام/