ایرانِ تعطیل
در ایام نوروز نه تنها 13 روز که بلکه یک ماه کشور به راستی تعطیل است؛
ده روز قبل از عید و ده روز بعد از آن جزو لوازم کار است و این را باید تعطیلات غیر رسمی نامید که در آن دولتی ها هم کم از دیگران نیستند. نمونه آن حدود ده روز قبل از عید به بیمه دانشگاه (بیمه ایران) برای تحویل مدارک رفتم گفتند فایلها بسته شده، باشد برای بعد از 14 عید؛ حال چقدر قبل از آن برای تکمیل مدارک وقت مرا گرفتند بماند! تعطیلات در ایران کم نیست اعیاد و وفیات کم نیستند علاوه بر آن تعطیلات نوروز و تابستان به راستی به کشور ضرر میرساند. درست است که کشور و مردم آن استراحت میخواهند اما نه به قیمت تعطیلی کشور.
وقتی تعطیلات نوروز میشود، همه کار و کاسبی و خرید و فروش را هم تحت تأثیر قرار میدهد. من نمیدانم آیا کشورهای دیگر هم بعد از سال نوشان این نحوه تحول را دارند. ما که دعا میکنیم یا محول الاحوال حال ما را به بهترین حال برگردان آیا معنایش این است؟ من سروده بودم که:
بیا کنـــار پنجـــره و بین بهـــــار روح افزا بیا برون به طبیعت فضـــای دل بگشا
ببین خاک طبیعت چگونه زنده شده است بکن حال مرا خوش خدا تو را به خدا
اما تحول و تحویل در کشور ما این است که جنسها گران، همه کارها به سال دیگر محول، بیثباتیها در کار و خرید، و قیمتگذاری و سوء استفاده بیشتر میشود. آنهایی که ساختمان میسازند باید نگران افزایش قیمت مصالح و دستمزدها باشند. تجارت خارجی و صادرات و واردات با کشورهای دیگری که چنین ایامی را ندارند هم از مسایل مهم است که قطعاً از این تعطیلات یکپارچه متأثر میشود. امنیت هم یکی از مسایل جدی است. دزدیها و آتش سوزیها نمونه ای از آن است. اگر کسی مریض باشد یا بخواهد معالجه کند باید نگران یافتن دکتر متخصص یا تهیه دارو باشد. آیا این برای کشوری که خود را در آستانه تحول میبیند یا میخواند قابل قبول است؟ مجلس هم به جای فکر به این موضوع به فکر تثبیت ساعت میافتد که تازه مواجه با مخالفت دولت میشود و بار مالی پیدا می کند.
اضافه کنید بر این همه، میزان مصرف بیرویه بنزین و از آن بدتر میزان تلفات و مجروحین به هنگام سفر که بسیار نگران کننده است. چه تعداد خانوادهها که داغدار میشوند و چه هزینههایی که بر روی دست دولت میگذارد؟ آیا این جز به فرهنگ مردم بستگی دارد؟ داستان چهارشنبه سوزی هم که خود فاجعه ای اسفبار و منحصر به فرد ما ایرانیها است! اگر در یک مراسم سیاسی یا مذهبی چنین کشتارهایی، حتی کمتر از آن، و لو یک نفر اتفاق بیفتد تا ماهها رسانهها برروی آن داد سخن میدهند و نُقل محافل میشود اما در اینجا به سادگی همه از آن عبور میکنند و هر ساله هم تکرار میشود و هر سال گوئیم دریغ از پارسال!
آیا این است رفتار اسلامی و ایرانی ملتی چون ما؟ جای فرهنگ و درست فکر کردن از یک ملت متمدن با سابقه تاریخی ممتد کجاست؟ دولت باید در یک حسابرسی منصفانه فواید و مضار این تعطیلیها و نحوه مصرف آن را به مردم بازگویند. خیرخواهان جامعه و مردم هم باید قدری فکر کنند و نه برای خدا یا برای دولت بلکه برای خودشان به فکر چاره ای فرهنگی و تربیتی باشند.
البته تعطیلات فوایدی هم دارد. گردشگری رونق پیدا میکند که اگر با برنامه باشد میتواند نتایج خوب فرهنگی و اقتصادی به همراه داشته باشد. با فرهنگهای محلی و منطقه ای آشنا شدن و از مناظر زیبای سراسر کشور دیدار کردن امری مثبت است اما از دست دادن فرهنگهای بومی مطلوب نیست. هویت هر قومی به ویزگیهای خاص خودش هست. توجه به زیرساختها، آشنایی به کمبودها و برنامه ریزی برای رفع آنها با برگزاری نمایشگاهها میتواند بسیار مؤثر باشد.
باید همچنانکه پلیس یا هلال احمر در این دوره به حال آماده باش در میآید رشته های موضوعی دیگر هم نقش اجتماعی خود را ایفا کنند و با تقسیم کار و اطلاع رسانی به موقع نگذارند که کشور به حال رکود و تعطیل در آید. دولت هم نسبت به افزایش قیمتها که عارضه ای بس ناگوار است با همکاری اصناف راهکاری پیدا کند و برای مردم توضیح دهد که در این ایام تعطیل چه اتفاق خاص (زمینی یا آسمانی) میافتد که بر روی همه قیمتها اثر میگذارد! و به جای تحول مثبت تغییری منفی به وجود میآید و شکاف طبقاتی بیشتر می شود.
* استاد تمام دانشگاه تهران