عبدی: حقوق اساتید دانشگاه از ۴ هزار دلار در دولت اصلاحات به ۲۰۰ دلار رسید/ وضعیت صداوسیما برای ایران آبروریزی است

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی بعد از ظهر پنجشنبه در نشست بررسی آخرین تحولات اجتماعی ایران که به همت حوزه تهران حزب توسعه ملی ایران اسلامی برگزار شد، گفت: شرایط امروز ایران با گذشته متفاوت است و چشمانداز امیدآفرینی وجود ندارد.
به روایت ایسنا، وی با اشاره به نقل قولهای فرماندهان در سال های پایانی جنگ هشت ساله افزود: گاهی از فرماندهان نقل میکنند که در دیدار با رهبری، شرایط کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ یادآوری شده است؛ از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی گرفته تا ادامه بحرانها. برخی افراد می گویند آن زمان تصور این بود که کشور ماندگار نیست.
عبدی ادامه داد: من بهعنوان فردی که آن زمان ۲۵ یا ۲۶ سال داشتم، بهصراحت میگویم حتی به اندازه سر سوزن چنین احساسی وجود نداشت که سیستم در حال سقوط است. این ادعا که گفته میشود ما فکر میکردیم سیستم میرود، دروغ است. شاید یک یا چند نفر چنین تصوری داشتند، اما احساس عمومی جامعه این نبود.
وی با یادآوری شرایط دهه ۶۰ تصریح کرد: در آن دوره، کشور با جنگ داخلی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، وضعیت بسیار بد فروش نفت، جنگ نفتکشها و بحرانهای سنگین روبهرو بود. هزاران نفر در پاییز ۶۰ کشته شدند، غیر از جنگی که جریان داشت و مشکلات شدید ساختاری. اما با وجود همه اینها، نگرانی نسبت به آینده وجود نداشت.
این فعال سیاسی با تأکید بر تفاوت شرایط امروز گفت: مسئله امروز کاملاً متفاوت است. تفاوت اصلی این است که اکنون چشمانداز امید وجود ندارد. تقریباً هیچ شاخصی نیست که بتوان بررسی کرد و همزمان چشماندازی برای بهبود آن متصور بود.
عبدی با اشاره به وضعیت اقتصادی و بودجهای کشور افزود: گزارشی که اخیراً به مجلس ارائه شده، بسیار خطرناک است. قصد ندارم بگویم این دولت مقصر است، اما کافی است فقط حقوق کارکنان را در نظر بگیرید تا عمق بحران مشخص شود. مدیران هرگز حاضر نیستند با این حقوقها زندگی کنند. وضعیت اساتید دانشگاه نیز بهشدت افت کرده است.
وی یادآور شد: در دوره دولت اصلاحات، حقوق اساتید دانشگاه وقتی به دلار تبدیل میشد، حدود ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار بود، اما امروز این رقم به حدود ۲۰۰ دلار رسیده است. با تورم حداقل ۴۵ درصدی، حقوقها باید دستکم به همان میزان افزایش یابد تا قدرت خرید مردم به سطح فروردین ۱۴۰۰ بازگردد. افزایش ۲۰ درصدی، حتی برای سال آینده هم پاسخگو نیست.
عبدی با اشاره به مجموعه شاخصهای منفی کشور اظهار کرد: در حوزه صنعت، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد وضعیت نامطلوب است، اما شاید از همه خطرناکتر، وضعیت منابع طبیعی باشد؛ از هوا و جنگل گرفته تا زمین. البته برخی از این مسائل قابل حل هستند، اما مسئله سیاست خارجی پیچیدهتر است.
وی در ادامه با اشاره به قبول قطعنامه در سال ۱۳۶۷ گفت: درباره پذیرش قطعنامه، روایتهایی وجود دارد، از جمله نقلقولهایی درباره پیشنهاد آقای هاشمی به امام، اما اصل ماجرا این است که تصمیمگیری سیاسی فشار بسیار سنگینی دارد؛ فشاری که شاید از فشار شب اول قبر هم سختتر باشد.
عبدی تأکید کرد: وقتی کسی مسئولیت سیاست را میپذیرد و حرفی میزند، بازگشت از آن تصمیم بسیار دشوار است. به همین دلیل هم پس از پذیرش قطعنامه، کسی نیامد بگوید اشتباه کردهایم یا شرایط تغییر کرده است. تعبیر «جام زهر» شوخی نبود و نباید آن را سطحی تفسیر کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره امکان اصلاح شرایط گفت: پرسش این است که در شرایط فعلی چه میتوان کرد. به نظر من، کار خاص زیادی در این سطح ممکن نیست، مگر اینکه سیستم سیاسی تغییر ملموس، جدی و صادقانه را بپذیرد. در آن صورت، هرکس در هر جایگاهی که هست باید صادقانه کمک کند. در غیر این صورت، فعلاً راه دیگری وجود ندارد.
عبدی افزود: منظور من از تغییر، مشارکت مجموعهای از نیروهایی است که حتی منتقد بودهاند و هزینه دادهاند، حتی زندان رفتهاند، اما همچنان در چارچوب سیستم تعریف شدهاند. این نیروها باید ایدهای قابل قبول و به نفع سیستم ارائه دهند؛ ایدهای که مستلزم مشارکت گسترده و تحول واقعی باشد.
وی با انتقاد صریح از سیاست رسانهای کشور گفت: تا زمانی که تحول در صداوسیما رخ ندهد، هیچ تغییر معناداری اتفاق نمیافتد. این رسانه در مسیری حداقلی و نزولی قرار دارد؛ هم از نظر مخاطب و هم از نظر اثرگذاری، اما همچنان با سرعت بیشتری همان مسیر را ادامه میدهد، بهگونهای که حتی نیروهای درونی آن نیز از این رفتار متعجب هستند.
عبدی با بیان این ادعا که «وضعیت فعلی صداوسیما نوعی آبروریزی برای ایران است» تأکید کرد: بهترین نماد تغییر، تحول در سیاست رسانهای است. رسانهای با دهها هزار کارمند و بودجههای میلیاردی که اثرگذاری قابلتوجهی ندارد، در حالی که رسانههای کوچک خارج از کشور با امکانات محدود، مخاطب جذب میکنند.
وی با نقد برخی رفتارهای اصلاح طلبان گفت: اگر این تحول در رسانه ملی رخ دهد و نمود پیدا کند، آنوقت میتوان صادقانه به سیستم کمک کرد. البته باید پذیرفت که سیستم سیاسی ایران نسبت به اصلاحطلبان انتقاداتی دارد که بیربط هم نیست. به همین دلیل، در ادبیات و رفتار سیاسی باید با دقت، حمایت و مسئولیتپذیری عمل کرد، زیرا ادامه وضعیت فعلی امکانپذیر نیست.
عباس عبدی در ادامه سخنان خود با تأکید بر ماهیت تدریجی تحولات اجتماعی و تاریخی گفت: وقتی تاریخ را میخوانیم و سرنوشت تمدنها و کشورها را بررسی میکنیم، میبینیم که فروپاشیها یکشبه رخ نمیدهند.
وی با استفاده از مثالهای پزشکی برای توضیح روند فروپاشی در یک جامعه توضیح داد: وقتی میگوییم یک جامعه در مسیر فروپاشی قرار دارد، به این معنا نیست که همان روز همه چیز تمام میشود. مثل بیماری دیابت یا سرطان است؛ این بیماریها فرد را فوری از پا درنمیآورند، ممکن است سالها کنترل شوند، اما در نهایت مسیر خود را طی میکنند. جامعه هم همینطور است.
عبدی تأکید کرد: وقتی کسی از فروپاشی اجتماعی حرف میزند، نباید صرفاً به خودِ واژه واکنش نشان داد، بلکه باید دید استدلال او چیست. مثلاً ممکن است فشار خون فرد بالا باشد و اتفاق خاصی نیفتد، اما اگر این روند ادامه پیدا کند و دو سال بعد به فشار خون به ارقام بالاتری برسد، دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت. مهمتر از عدد، روند است.
وی افزود: در حوزه اقتصاد هم همین منطق صادق است. اگر کسی امروز ۱۰۰ تومان حقوق بگیرد و سال بعد ۱۰۲ تومان و سال بعد ۱۰۵ تومان، احساس بهتری دارد نسبت به کسی که امروز ۱۲۰ تومان میگیرد اما سال بعد حقوقش ۱۱۵ و بعد کمتر میشود. احساس رضایت اجتماعی به روند وابسته است، نه فقط به عدد.
این تحلیلگر اجتماعی با بیان اینکه تا پیش از امسال کمتر کسی از عدم امکان بقای سیستم سخن میگفت، اظهار کرد: فروپاشی اجتماعی به این معنا نیست که همه چیز یکباره از بین میرود. جامعه از چند نهاد اصلی تشکیل شده است؛ نهاد دولت، نهاد دین، نهاد رسانه، نهاد اقتصاد، نهاد خانواده و نهاد آموزش. اگر این نهادها تضعیف شوند، جامعه دچار افول میشود.
عبدی ادامه داد: سالها پیش، حتی در اوج قدرت دولت احمدینژاد، گفتم که اغلب نهادهای جامعه ایران در مسیر افول قرار گرفتهاند، اما تنها نهادی که میتواند جامعه را سرپا نگه دارد، نهاد دولت است؛ نهادی که وظیفه اصلیاش تأمین امنیت است. به همین دلیل معتقد بودم حتی با آن دولت هم نباید درگیر شد، چون اگر آن هم از کار میافتاد، سیستم دیگر نمیتوانست روی پای خود بایستد.
وی افزود: امید آن زمان این بود که بعدتر دولتی مانند دولت روحانی روی کار بیاید و امکان بازسازی برخی نهادها فراهم شود، اما امروز شرایط متفاوت است.
عبدی سپس به وضعیت نهاد دین پرداخت و گفت: امروز اگر در خیابان چند روحانی ببینید، یا وضعیت مساجد را بررسی کنید، تغییرات کاملاً مشهود است. حتی شاخصهایی مثل نامگذاری کودکان این روند را نشان میدهد. اگر در سال ۱۴۰۱ نامهایی مثل محمد، علی، امیرعلی و حسین در صدر بودند، امروز این فاصله بهطور معناداری کاهش یافته است. در میان ۵۰ نام اول کودکان، بخش قابل توجهی از نامهای مذهبی حذف شدهاند، بهویژه در نام دختران. اینها شاخصهای اجتماعی نهاد دین است. وضعیت حجاب و مناسک مذهبی نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است.
این فعال سیاسی در ادامه به نهاد آموزش اشاره کرد و گفت: درباره آموزش بهزودی مفصل خواهم نوشت، اما آنچه امروز میبینیم، یک فاجعه واقعی است. نهادی که زمانی قدرتساز بود، اکنون بخش مهمی از آسیبهای اجتماعی از دل آن بیرون میآید. بسیاری از جوانانی که امروز دچار انحرافات جدی هستند، محصول مستقیم نظام آموزشیاند.
عبدی درباره نهاد خانواده نیز اظهار کرد: خانواده امروز تحت فشار سنگینی قرار دارد. بار آموزش، معیشت و تربیت فرزندان بیش از حد توان خانواده شده است. در گذشته، نهادهایی مثل دین، آموزش و رسانه بخشی از این وظایف را بر عهده داشتند، اما امروز همه این بارها روی دوش خانواده افتاده است. نتیجه این فشار، استهلاک نهاد خانواده است. افزایش طلاق، حتی در سالهای ابتدایی زندگی مشترک، نشانهای از همین فرسایش است.
عبدی در بخش دیگری از سخنان خود، وضعیت نهاد رسانه را «بیسابقه» توصیف کرد و گفت: بعید میدانم در دنیا کشوری شبیه ایران وجود داشته باشد که رسانه اصلی آن عملاً خارج از کشور مرجعیت پیدا کرده باشد. این وضعیت بسیار عجیب است و من واقعاً نمونه مشابهی برای آن سراغ ندارم.
عباس عبدی در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی پیشبینیها درباره فروپاشی نظامهای سیاسی گفت: در مقاطع مختلف، افرادی غیرسیاسی و بر پایه تحلیلهای مستند، پیشبینی کرده بودند که برخی سیستمها توان ادامه حیات ندارند. این پیشبینیها نه بر اساس تحلیلهای هیجانی، بلکه با اتکا به شاخصهای اقتصادی انجام شده بود.
وی توضیح داد: اگر ارزش افزوده اقتصادی یک کشور کمتر از سهمی باشد که برای بخش امنیتی و نظامی هزینه میکند، آن سیستم نمیتواند ادامه پیدا کند. در چنین شرایطی، ناچار میشود از معیشت مردم بکاهد، چون راه دیگری ندارد. نمونه تاریخی آن اتحاد جماهیر شوروی است که در سالهای پایانی، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص ملی خود را صرف امنیت و نظامیگری کرد، در حالی که ایالات متحده آمریکا با قدرتی بیشتر، تنها حدود پنج درصد را به این حوزه اختصاص داده بود.
عبدی با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور افزود: شرایط اقتصادی ما نیز از همین جنس است. سیاست به زندگی جمعی مردم مربوط است و قرار نیست با نشانههای ماورایی، خبرهای لحظه مرگ یا ارتباط با عوالم دیگر اداره شود. نه در تاریخ اسلام و نه در سیره پیامبر و امامان، سیاست به این شکل تعریف نشده است.
وی با بیان خاطرهای از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی گفت: در روز ۲۱ بهمن، زمانی که امام بیانیه دادند و اعلام شد ساعت چهار بعدازظهر اتفاقی رخ خواهد داد، بسیاری تصور میکردند حادثهای خاص در راه است. اما وقتی اطرافیان از ایشان پرسیدند، اما واقعیت این بود که امام حتی در آن مقطع هم تصمیمات سیاسی بر پایه عقل و واقعیت گرفته میشد، نه نشانههای عجیب و غریب.
عبدی تأکید کرد: امروز وصل کردن سادهترین امور، حتی مسائل روزمره، به نشانهها و تحلیلهای غیرعقلانی، چیزی جز نشانه اضمحلال فکری در حوزه سیاست نیست. این روند نشان میدهد که چگونه به نقطهای رسیدهایم که تحلیل عقلانی جای خود را به تفسیرهای بیپایه داده است.
وی در ادامه تصریح کرد: وقتی از فروپاشی اجتماعی سخن گفته میشود، منظور این نیست که فعالیت سیاسی امروز و فردا متوقف میشود، بلکه به معنای رسیدن به مرحلهای است که روندها دیگر قابل انکار نیستند.
عبدی در پاسخ به پرسشی درباره مسئولیت فردی خود گفت: من شخصاً همواره به این فکر میکنم که اگر حتی یک نفر به واسطه گفتهها یا نوشتههای من ناامید شود، نسبت به آن مسئولم. به همین دلیل، هیچ اقدام جدیای را بدون مشورت با چند فرد عاقل انجام نمیدهم. اگر آنها قانع نشوند که کاری درست است، حتی اگر خودم به آن باور داشته باشم، دست نگه میدارم.
وی در پایان تاکید کرد: واقعیتهای سیاسی و اجتماعی آنقدر شفاف و خط کشیشده نیستند که بتوان درباره آنها با قطعیت مطلق سخن گفت. بسیاری از مسائل نه کاملاً روشناند و نه ساده، و همین پیچیدگی، مسئولیت تحلیلگر را سنگینتر میکند.
۳۱۲۱۱



